یه پسر عمو دارم دکترا داره مهربون و باشخصیت خیلی واقعا آقاست
چهره اش و هیکلش از تموم پسرای فامیل بهتر بود و واقعا از نظر رفتاری و اینا تو محیط کار و ایناش واقعا تعریفشو میکردن
همه میگفتن خوشبحال هرکسی رو این بگیره دست رو هرکی بذاره زنش میشه و اینا
خلاصه یه شرکت مهندسی داشت عاشق منشیش شد و منشیش واقعا ماشاا... زبون داشت
نمیگم بنده خدا چهره اش بد بود ولی واقعا نسبت به دخترایی بهش معرفی میکردن چهره اش خیلی خوب نبود
ولی خیلی سر زبون داشت
گفت من فلانی رو میخوام خانواده عموم مخالفت کردن چهارسال پافشاری کرد اخر گرفتش
با اینکه دختره گفت ما رسم جهاز نداریم
باید خونه رو به نامم بزنی و اینا باز هم بی نهابت پسرعموم عاشقشه
امروز بعد چند سال دختره رو دیدم بیتیش رو عمل کرده بود ژل زده بود لباش گونه هاش
خیلی تغییر کرده بود
پسر عموم خودش پارس داره برای زنش پرادو خریده و خیلی دختره اصلا اون دختره نیست
ولی ماشاا... خیلی سرزبون داره دختره
امروز اومدن خونمون دختره به عموم گفت من به فلانی ینی شوهرمم گفتم باید فلان جا خونه بخریم
عمومم گفت خون گاوی گیر اوردی آی میدوشی آی میدوشی
زن عموم بحثو عوض کرد
یکم گذشت سر صحبت این شد که نقشه خونه ما بده دختره نمیدونست نقشه خونه مارو عموم کشیده گفت کی کشیده پدرم گفت پدر شوهرت
اونمگفت پس میگم چرا بده و خندید
عمومم یگم گذشت نوه شو بغل گرفت گفت میبینی اینقدر باهوشه و تیزه چون دورگه گرگ و میشه
زن پسر عموم گفت منظورپسرعموم بحث رو عوض کرد زد به در شوخی