سلام بچه ها عیدتون مبارک
ما دوشب پشت سرهم خونه مادرشوهرم مهمون بودیم.
با مادرشوهرم دیوار به دیواریم.
اون دو شب باخرج خودمون بوده. پنج تاجاری ایم.
مادرشوهرم دوباره پاشده فرداشب مهمونی گرفته. .
من اصلا دل خوشی ازش ندارم.
خیلی خیلی دلموشکسته اصلا دلم باهاش صاف نمیشه.
شوهرم میگه برو کمکش کن.
میگم بقیه بیان من هنوز خونه تکونیه خونه خودم مونده.
اقا قهرکرده.
مادرشوهرم ازتوهین به پدرمرحومم گرفته تا دخالت توحموم رفتن من وشوهر بی عرضم.
شوهرم . مامانش بگه بمیر. میمیره.
اصلا هم ناراحتیه من براش مهم نیست.
من چکارکنم ?