۲ سال ، دیگه نمیتونم غرورمو زیر پا بزارم ، بابت همه چی مثل یه خانم بالغ با آرامش کامل باهاش حرف زدم ، تذکر دادم ، گفتم رو چیا حساسم و ... ولی انگاری درست بشو نیست هیچ کلا واسش مهم نیست چون اگه من جای اون بودم خبر میدادم ، من اگه یه شب بدون اون سر کنم یا گریه میکنم یا شده ۴ صبح خوابم برده ، ولی اون چه شبایی که بدون من خوابید و ... شاید بگید خب اون شاغل تو کاری نداری!!؟ ولی اصلا اینطور نیست منم صبح تا شب کار دارم و اتفاقا کار من از اون سنگین تر