بنظرم اخلاقش بد نیست فقط یکم رو بعضی از چیزا حساسه تازه اصلا هم به حجاب عروسش گیر نمیده فقط میگه شب بیرون نباشید یا وقتی حامله ای دانشگاه نرو الکل نخور
بنظرم دوعا زیادی پررو بازی درآورد
به شوهرش هم نتونست توجه کنه چون همش با مادرشوهرش درگیر بود یکم خرش میکرد میتونست راحت زندگی کنه
مرده هم خسته شد از محیط خونه که همش عوا و بحث بود رفت خیانت کرد
چون خانواده عبدالله پولدارن اینجوری میگی و دلن میخواست خانواده شوهرت اینجوری باشن ولی کسیکه پول براش مهمنیست رفتاراشونو تحمل نمیکنه
دوست من تهران وضشون خوب بود رفت شهرستان عروس ترکا شد اوناهم وضشون خوب بود خب ولی دوست من همچی داشت الان دقیقا ما خانواده شوهرش مشکلات داره اگر دوست من وضشون خوب نبود اذیتها و فضولیاشونو تحمل میکرد،
عین عبدالله که بخاطر شعله پنبرو زد کنار فککن مرتیکه بخاطر ی جوونتر پنبه رو میخواد طلاق بده فاتح هم لنگه باباش پنبه هم ی زن اوسکل میگه مرد هر کاری کرد بکنه اخر عمری مضحکه عبدالله شد
اگر مادره و فکر بچشه مادر دوعا هم یه مادر و فکر دخترشه
خب پنبه با اینکه با ازدواجشون مخالف بود ولی بازم چون باردار بود قبول کرد و سعی کرد به عنوان عروسش بپذیرتش ولی دوعا از اولش هم میتونست که اینا خانواده مذهبی ان باید یچیزایی رو رعایت کنه ولی بعد ازدواج یهو زد زیر همه چیز
ولی مادر دوعا از اولشم راضی نبود اصلا هم کوتاه نیومد حتی یکبار نشد با فاتح خوب حرف بزنه تازه فقط به دخترش میگفت طلاق بگیر با اینکه فاتح اصلا اون زمان خیانت نکرده بود