شاید خیلیا توی اتاقشون تو تاریکی گشنه و تشنه با مثانه پر منتظرن که شما برید 😂😂
عید 1402 برای خودم همچین اتفاقی افتاد داییم اومد خونمون ، خودم رو بخواب زده بودم اومد داخل اتاقم ، 5 نفر داخل اتاق بالاسرم داییم میزد به پام میگفت بیدار شو خیلی وقته ندیدمت دلم برات تنگ شده ،4 نفر دیگه میگفتن خوابیده اذیتش نکن ، این بیخیال نمیشد با زور خودمو کنترل میکردم نخندم😂😂😂
