چند روز پیش بله برونم بهم خورد همشم زیر سر داداشم و شوهر خاهرم بود
مثل بچه ها لج میکرد ی لباس دم دستی پوشیده بود،نمیرفت واسه بچش ی لباس بیاره ،از هیچ تحقیر و توهین و تمسخری ب نامزدم دریغ نکرد کاری کرد بهم خورد مراسم
بعدشم ک من قهر کردم یک بار زنگ نزد دلجویی کنه .من با زن داداشم رابطه خوبی دارم.اما مامانم و خاهرم ی جورایی لجن باهاش
امشب زنگ زده تو باهام بیا بریم خونشون پیش خانوادش معذبم تنهایی برم ،زنمم تو رو دوس داره بخاطر توعم ک شده شب عیدی میاد .دخترم بهونه مامانشو میگیره
ی لحظه واقعا میخاستم بی خیال کدورتا شم ولی تموم رفتاراش یادم اومد تموم اشکام
گفتم مشکلات زندگی توب من مربوط نیس قطع کردم و بلاکش کردم
الان عذاب وجدان دارم نه واسه خودش واسه بچش ک شب عیدی مامانش کنار نیس😭😭
کاشکی خودش بره برگردونش