درد من برای امروز و فردا نیستش
راستشو بخوایین دیگ هیچ امیدی به هیچ چیزی ندارم
دیگ هیچی خوشحالم نمیکنه
یادم نمیاد آخرین خنده ی از ته دلمو
دیگ حتی ذوق و شوقمم از دست دادم
عیده ها
منی ک برای کوچیک ترین چیزام ذوق میکردم دیگ بزرگترین خوشیا هم خوبم نمیکنه
انگاری یچی سر جاش نیست
یچیز انگاری ته ته دلم سنگینی میکنه
نمیدونم چی
فقط میدونم رسیدم به ته خودم