خیلی گناه بزرگیه خودمو بچمو بکشم 😔؟

قوی باش عزیزم🥲

منم همیشه فکر میکنم ب کشتن بچم و بعد کشتن خودم

ای بابا اخه چرا

نه عزیزم ثواب هم داره😐😐😐 

به نظرم شما یا افسردگی گرفتی یا یه جورایی وسواس داری 

پیش یه روانشناس خوب برو 

چون اینجوری هم زندگی خودتو سخت میکنی و هم تربیت اون بچه معصوم رو

شوهرن خیلی اذیت میکنه 

اینکه همش دنبال بچه اتی و استرسشو داری طبیعی نیست 

از من گفتن بود عزیزم 

نزار دیر بشه

عزیزم چون فشار روانی آوردن بهت یکم بهم ریختی 

ترس و دلهره و اضطراب مدتیه و رفع میشه یکم صبوری کن

مسولیت بچه باشماست پس هر اتفاقی براش بیفته که تقصیر شما نیست پس هروز یه آیه الکرسی بخون براش و بسپارش به خدا

به خودت و برنامه آیندت فکر کن که مستقل بشی و بتونی یه زندگی خوب برا خودت و بچت بسازی

اگر هی بخوای به این فکر کنی این چیزیش نشه اون چیزیش نشه نمیتونی زکدگی کنی گلم

دلتو گنده کن و به خدا توکل کن 

یطعا به خودت چیزی دیدی که بچتو آوردی که نگه داری و قطعا اون زندگی سخت بوده که ازش اومدی بیرون پس دلیلی نداره به خودت اعتماد نکنی و انقد زود ببری بگی میخوام خودمو بچمو بکشم که چی بشه

ذهنتو آروم کن و بخدا توکل کن

عزیزم اگه بدونی لین دنیا با کسایی که این کارارو کردن چیکار میکنن هیچوقت حتی لحظه ای نمیزنی این حرفو 

گه میخورن پوست سرت بکنن😐 بلاکشون کن

یک رمان قدیمی خوندم اون یک زنه بود ۲تا بچه داشت میخواست خودشو بچشو بکشه(داستان واقعیه و ژانر جنایی داشت مال خیلیییی وقت پیشههه فکر کنم میرفتم راهنمایی) چون خیلیی شوهرش خودشو بچه هاشو اذیت میکرد و کتک میزد اومد وقتی شوهرش سر کار بود تو غذای سه تاشون سم ریخت گذاشت بچه ها اول بخورن تا مطمعن بشه بمیرن اگه خودش اول میمرد و بچه هاش زنده میموندن بدبخت میشدن برا همین اول اونا خوردن بهد خودش اومد بخوره خوردااا ولی شوهرش رسید و زنه رو نجات داد از اخر هم زنه کلا فکر کنم فلج شد بچه هاش مردن شوهرشم طلاقش داد به عنوان قاتل هم ازش شکایت کرد و رفت زندان  بعد۴ سال به شدتتتتتت سخت با هزارتا اه ونفرین مرد