داشتیم تو خیابون میرفتیم همسرم پاش لیز خورد افتاد تو چاله تازه بچه هم بغلش بود،خیلی وحشتناک بود هم ضایع شد هم ممکن بود دم عیدی بلایی سرخودشو بچه مون بیاد.ولی من عین احمقا شروع کردم به خندیدن اصلا نمیتونستم خودمو کنترل کنم بیچاره خودش پاشد.اعصابشم خورد شد کلی بدو بیراهم بهم گفت ولی من بازم خندیدم.نمیدونم چرا شرایط استرس زا خندم میگیره.😂😂