یه بلیط سینما گرفتم
خودم تنها برم فیلم ببینم
بعدشم برم دوچرخه سواری و کافه
سال ۴۰۲ بدترین سال زندگی من بود
پر از اشک و غصه و چیزایی که بقوله تراپیستم یکیش واسه نابودی ی نفر کافیه
دختر یکسالمو میسپارم به باباش و تو هوای فردا که احتمالا بارونی هم هست یکم به خودم میرسم
۴۰۳ لطفا تو آزارمون نده ماها دیگه توان جنگیدن نداریم 💔