الان تقریبا یک ساله که عین نفس کشیدن شده برام.
همش میگم الان بخوام خودمو دار بزنم از کدوم میله حیاط راحتتره؟
میرم خرید،وقتی دارم با جدیت میگردم یهو با خودم میگم امروز فردا قراره خودتو بکشی،چرا انقد جدی گرفتی؟
کلی قرص خواب جاساز دارم.
همه چی خاکستریه به چشمم،غذاها به دهنم مزه مقوا میده.
تراپی کمکی بهم نکرد. سریال بازی مرگو دیشب تموم کردم که ماجراش درباره نکوهش خودکشی بود ولی اصلا باعث نشد تغییر عقیده بدم.
هیچی خوشحالم نمیکنه.واقعا به ته خط رسیدم.
ته ذهنم میام به آرزوهام فکر میکنم ولی میبینم اصلا خوشحال نمیشم با فکر کردن بهشون.
هیچ تعلق خاطری نسبت به وسایلام،خونوادم یا کارم ندارم.
هرجا استپ بشه زندگیم با کمال میل قبولش میکنم.
مثل داداشم عرضه خودکشی ندارم،ضعیفم!