سلام این اولین باره اینجا پیام میزارم ..تمیدونم چیکارکنم حالم خیلی بده شاید برای سبک شدن احتیاج دارم کسی حرفی بم بزنه .این داستانو غیر مستقیم حدس میزدم ولی چون مطمعن نبودم حسی ندارم الان فهمیدم یکی ازاشناها که از روی دوست داشتن خواهرمو میبرده خونشون ..سن بالابودن و بچه مچه خونشون نبوده فقط زن و شوهر...شوهر تعرض جنسی کرده ب خواهرم..الان ۱۰سالی مبگذره ازون جریان من همین الان فهیدم دلم میخاد برم اون حرومزاده رو بکشمممممممم خیلی احساس بدی دارم اینا همش بخاطر اینه ک مادرمن حواسش هیچ وخ به هیچی نبوده..منم سنم ب این چیزا قد نمیداده:(