2777
2789

امشب شوهرم و من بحثمون شد به خاطر اینکه تو هیچ کاری کمکم نمیکنه چیزی برام نمیخره بازار منو نمیبره و خیلی چیزای دیگه بهش گفتم تف به روزی که باهات ازدواج کردم تف به قیافت منو زد موهامو کند گلو مو فشار داد منم از خودم دفاع میکردم میزدمش بدتر منو میزد خلاصه بعد گفتم بزار زنگ بزنم بابام بیاد اول گوشیمو گرفت نذاشت بعد نیم ساعت بهش گفتم اگه نمیترسی گوشیم بده گفت بابات کیه که من بترسم زنگ زدم بابام اومد گفتم چند باره منو کتک زده من نگفتم بهتون ولی این دفعه نتونستم سکوت کنم چون بچم هر بار میبینه دعوا میکنیم با اینکه کوچیکه وحشت میکنه بابام گفت بچشو بهش بده بیا طلاقتو میگیرم ازش یا بمون پیشش دیگه خونه ما نیا اسمتم از شناسنامم در میارم حالا من موندم شبو سکوت غم وتنهایی نمیدونم چیکار کنم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب میخای خدای نکرده جدا بشی ک زنگ زدی ب پدرت!؟ 

دیدی چند وقت پراز ناامیدی میشی. بعد یه دفعه یه خوشحالی میاد تو دلت (اون خداست...) ........ وقتی در تاپیکی شرکت میکنم  لطفا زیر من ریپ نزن اصلا خوشم نمیاد.. چون  پیام من برای صاحب تاپیک هست ن توی هرنخود آش 😏... اصلا از آدمایی یهو میپرن ب ادم خوشم نمیاد.. سعی کن وقتی بامن صحبت میکنی حدتو نگه داری 🌷

ای وای ، پزشکی قانونی برای ثبت شکایت رفتید ؟ دادگاهی چیزی ؟ این زندگی واقعا ارزش موندن نداره

شوهرم ادم خوبی بود نمیدونم چرا از وقتی بچه دار شدیم منو میزنه با خانوادش مشکل دارم میگم شاید به خاطر خانوادش اینجوری شده 

خب میخای خدای نکرده جدا بشی ک زنگ زدی ب پدرت!؟ 

نمیخوام جدا بشم ولی نمیخواستم بزنتم چند باره منو میزنه به هیچ کس نگفتم آبرومون نره دیگه نمیتونستم تحمل کنم

دلم برای بچه خیلی سوخت ببخشید چقدر بی درکه شوهرت،  به نظرمنم بچه تو بردار برو،  احتمال زیاد پشیمون میشه میاد منت کشی اگه نشد هم که رفتنی رو بزار بره مخصوصا به خاطر بچت

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری  ،  دانی که رسیدن هنر گام زمان است
دلم برای بچه خیلی سوخت ببخشید چقدر بی درکه شوهرت،  به نظرمنم بچه تو بردار برو،  احتمال زیا ...

خودمم بچم نگاه میکنم دلم میسوزه.خونه بابام خوب نبود داداشم منو میزد به بار تاندوم پام نزدیک بود قطع بشه دلم نمیخواد برگردم اون خونه ازدواج کردم از ازدواج هم خیر ندیدم 

خودمم بچم نگاه میکنم دلم میسوزه.خونه بابام خوب نبود داداشم منو میزد به بار تاندوم پام نزدیک بود قطع ...

اگه بری فکر نمیکنی پشیمون میشه میاد دنبالت؟ 

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری  ،  دانی که رسیدن هنر گام زمان است
اگه بری فکر نمیکنی پشیمون میشه میاد دنبالت؟ 

شاید به نظرتون شما خرافات باشه ولی هر کاری شده کار مادر شوهرم بوده از وقتی باهاش بد شدم دعا به خوردم داده خودم از شوهرم بدم میاد اون میگه منو دوست داره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792