2777
2789
عنوان

میخام باهاتون مشورت کنم

114 بازدید | 7 پست

سلام سال ۹۸ کنکور تجربی دادم و رتبم خوب نشد

اینم بگم توی مدرسه دولتی در روستا درس خوندم

سال بعدشم کنکور دادم و رتبم شد ۲۰ هزار و چیزی قبول نشدم 

همون سال شوهرم اومد خواستگاریم و تا الان ک بچه ۹ ماهه دارم فرصت درس خوندن نداشتم

دخترا اگه درس نخونم این تا آخر عمرم واسم یک حسرت میمونه

هم دوس دارم بشینم بخونم واسه کنکور هم میترسم ازش

کنکور انسانی میگن بده ولی سختمه چون کتاباش واسم جدیده و دروس تجربی رو بیشتر دوس دارم به هم که ریاضی و فیزیکم ضعیفه ولی حفظم خیلی خوبه

حالا با این شرایط به نظرتون چیکار کنم

واقعا ممنونتون میشم کمکم کنید تا بهترین تصمیم رو بگیرم.

وقتی میبینم بقیه هم سن و سالام درس خوندن و موفق شدن ولی من ک درسم بهتر بود هیچ کار نکردم غصه میخورم

معدلم ۱۸ و نیمه

به نظرتون چیکار کنم؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اول بچه اتو به دنیا بیار 

به یه سنی برسونش که بتونی بزاریش پیش کسی و بعد به بهانه هات بگو خفه شید! 

برو دنبال چیزی که واقعا میخوای 

ببین اگه نری حسرت چیو میخوری؟فقط یه مدرک و وندسال درس خوندن؟یا آینده و شغل و...؟

همونی ام که عاشق هرچی و هرکی  که شد,غرق هرچی و هرکی که شد,شکستنش-زمینش زدن و خنجرشونو تا اعماق قلبش فرو کردن;) همون بچه اولی خانوادم که همه سختگیریا روش امتحان شد-همون بچه زرنگ کلاسم که شاگرد اولی تنهایی به دلم نمیچسبید-همون المپیادی ام که به بغلیش تقلب میداد-همون رفیقه ام که همه واسه منفعت کنارش بودن- همونی که شر و شور بود پر از نشاط و زندگی  بود-همونی ام که زانوهام پر زخم افتادنه قلبم پر درد گول خوردنه مغزم پر تکرار شکستنه...خلاصه که من اونی ام که خواستم خلاص کنم این من خسته رو ولی حتی مرگم منو نخواست:)        من همون بچه پررویی ام که از اون نخواستنه به بعد وایسادم رو پاهای خستم خندیدم با همون درد قلبم و تصمیم گرفتم که بجنگم...من اونی ام که مونده تا تبدیل به کسی بشه که نزاره لطافت دخترا به خشم عشقشون به نفرت و برق نگاهشون به ظلمت نا امیدی تبدیل بشه...  اره رفیق من موندم که خلاف جهت طوفان بدون هیچ همراه ولی با لبای خندان حرکت کنم موندم که اگه قراره یه نفر تغییربده دنیا رو ظلمو بکشه و حقو برپا داره = اون یه نفر من باشم:)                                        حالا که اخر امضامی اینم بدون من همونی ام که خیلی عاشقتم رفیق  کم نیار  بترس ولی شجاع باش  تو ام بمون و بیا و حتی با یه دعا واسه من,کمک کن بشکنیم گردن سرنوشتی که داره واسمون بد مینویسه^^
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792