بچه ها یه مادرشوهر دارم درواقع مادر دوممه
خیلی باهم خوبیم و عاشقشم زن مهربونیه سنی هم نداره ۴۶سالشه و مادرشم ۶۰ سالشه
هردوشون خیلی دوسم دارن من دیپلم دارم متولد ۸۰ و دانشگاه رفتم اما نتونستم ادامه بدم حالا چندین بار بهم گفتن اگه بخوای ادامه تحصیل بدی ما پشتتیم تو سنی نداری و درستو ادامه بده حتی اگه رشته معمولی بود از هیچی بهتره اما من میترسم...نظرتون؟
از قدیم گفتن یکی به خودت
یکی به مادرشوهر اعتماد نکن
چرا میترسی گلم دلیلی داره؟
دمشون گرم
حتما دانشگاه برو یا اگه میخوای یه حرفه یاد بگیری برو الان اصلا به فکر بچه نباش
به خدا قدرش بدون
ومنی که شاغلم
بچه کوچیک دارم
دارم ارشد میخونم
با مادرشوهرم دردودل کردم
گفتم فلانی( شوهرم ) فقط سرکار میره بعد میاد دو سه ساعت میخوابه باز غر میزنه میگه خسته م ولی من با این حجم از کارخونه و دانشگاه و کار که خوابم هم کمه غر نمیزنم
وقوای بدنی زن ضعیف تر از مرد
برگشته میگه فلانی آخه لاغره ضعیف
نتیجه میگیرم من چون چاقم نباید خسته بشم ولی شوهرم چون لاغر باید خسته شه 😕😕😕
بیار هم نمیگه تو خسته میشی
تازه بارها پیش دیگران میگه عروسمتوکارای خونه مکمک نمیکنه
آیا من وقت دارم کمک کنم ؟
ولی به دختراش که شاغلن میگه استراحت کنید خسته میشید
ازتون توقع ندارم 🙃
الان گذشت دیگه دوره مادرشوهرای بد ذات یعنی کم شد
حتما واقعا مادرانه داره بهت پیشنهاد میده این دورانو منم داشتم قبول نکردم ولی من کلا وقتمو با کلاسای دیگه پرکردم اعتقاد داشتم پی ی اموزشی برم که ب دردم بخوره وتک دوره نامزدی فکر میکردم زندگی تا اخر همینطوری خوبه همیشه تفریح و محبتو پول سر جاشه الانم پشیمون نیستم که دانشگاهو ادامه ندادم میگم کاش میخوندم حداقل مادر تحصیل کرده ای بودم واسه بچم
اگه خودت دوست داری حتما از این فرصت استفاده کن. حالا منتم گذاشتن،گذاشت.
مادرشوهرت دوسال از من بزرگتره. اما من به این زودیا مادرشوهر نمیشم 😎
اولا هر کاری سختی داره عزیزم تا دوره های سخت زندگیو نگذرونی نمیتونی ب موفقیتی که مد نظرته برسی و درباره مادر شوهرتم هیچ انسانی کامل نیست و حالا اخلاق بد ایشونم اینه واینم بسته به ذات درونی خودت داره که اصلا نباید واست مهم باشه تجربه بام ثابت کرد حرف هیچ کی ب هیچیت نباشه
