ما موقع عقدمون ماشین سواری نداشتیم شوهرم ماشین سنگین داره ولو ، وقتی میخواست منو ببره خونمون سوار ماشین میشدیم تو راه موقع رانندگیش همو بوس میکردیم کلی ، هم هیجان داشت هم عشق
شوهرم یه چشمش به جاده بود یه چشمش به من
بعد میرفت ماشینو نگه میداشت یه کوچه اونور تر از خونمون البته کلی آشنا و فامیل هم بودن تو محله ها ولی آخرشب برمیگشیتم بعد کلی ماچ و موچ و حال و حول میکردیم تو ماشین تو اون بلندی بعد من میرفتم خونمون 🙈😂یادش بخیر کلی حال میداد