دعوا که چاره کار نیست
منم اوایل ازدواج حرف زدن سختم بود ، بعد کلا اینمدلی ام هستم بخوام حرف بزنم گریه ام میگیره
سر همین حرف نمیزدم
یه روز که به جایی رسیدم که توان تحمل نداشتم
همه چیزایی که اذیتم میکرد رو نوشتم ، از همسرم خواستمبریمبیرون
رفتیم یه کافه نشستیم وهمه ناراحتیاموکه نوشته بودم دادمبهش خوند
سر یه موضوعاتی بهم حق داد، س یه سری مسائل گفت من بحای تو با خانواده ام بحثنمیکنم ، اگه اذیت میشی خودت باید همون موقع حرف بزنی من پشتتو میگیرم ، یه سریشم گفت حلشون میکنیم
این راهکار نوشتن خیلی خوبه ، از اونموقع هر مساله ای همکه پیش اومد صبر میکنیم ارومبشیم بعد در موردش حرف میزنیم