2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اکثر مادرای ایرانی همینن … مادر منم همینه … خودت خودتو دوست داشته باش خودت به خودت احترام بذار به بقیه نیازی نداری تازه اونا ببینن اینجوریه رفتارشون عوض میشه کم کم 

اکثر موقع ها دختر پسری هم مهم نیست مهم اینه که واقعا کدومو دوست دارن الان نه تنها دختری پسری بلکه جد ...

واقعا اینا حقی گردن شون نیست

کی جواب دل شکسته ماهارو میده

خودت مادر بشی میفهمی فرق نمیزاره شرایط فرق کرده شناختش از بچه ها متفاوت برا شما جای دیگه پر میکنه خلا هارو

ادما میتوانند هرجور که دوست دارند زندگی کنند بشرط اینکه باعث اسیب ب زندگی بقیه نشه..کاش بشه بریم ی جایی که بخاطر دیگران راه رسم زندگیم عوض نکنیم .. ...ب امید  روزی این سرزمین جای بهتری شود برای زندگی
واقعا اینا حقی گردن شون نیست کی جواب دل شکسته ماهارو میده

هععی درک میکنم عزیزم تورو کنتر بهت توجه میکنن یا واقعا ازت بدشون میاد؟

منو که واقعا بدشون میاد ازم خودشون هم هزار بار گفتن 

هععی درک میکنم عزیزم تورو کنتر بهت توجه میکنن یا واقعا ازت بدشون میاد؟ منو که واقعا بدشون میاد ازم ...

ای بابا چقدرم همدرد داریم اینجا

توجه نمیکنند

از بچگی همینجوری بودن باهام

واقعا اینا حقی گردن شون نیست کی جواب دل شکسته ماهارو میده

من و خواهرم ۱۵ سال تفاوت داریم اونموقع ها ما با تلفن خونه هم نمیتونستیم حرف بزنیم  چه برسه ب گوشی اردو مدرسه هم  ب زور اجازه میدادن قبل تاریکی خونه  بودیم اصلا دختر بیرون رفتن مد نبود الان خواهرم نه تنها ۱۰شب برمیگرده خونه با دوستاشم محردی سفر میره اینا زمان ما قفل بود کلا حالا بگم فرق میزارن

ادما میتوانند هرجور که دوست دارند زندگی کنند بشرط اینکه باعث اسیب ب زندگی بقیه نشه..کاش بشه بریم ی جایی که بخاطر دیگران راه رسم زندگیم عوض نکنیم .. ...ب امید  روزی این سرزمین جای بهتری شود برای زندگی
ای بابا چقدرم همدرد داریم اینجا توجه نمیکنند از بچگی همینجوری بودن باهام

آره متاسفانه 

خیلی بده چند سالته؟

منم از اول ازم بدشون میومد همه البته و داداشم که اومد واقعا از این تفادت خورد تر شدم

چجوری میگذره؟؟  تا میای یک کاری شون فراموش کنی باز یک جور دیگه دلت میشکنند

من که دیگه ذلیل خانوادم ... خواهر بزرگه منم نشستم سرجام کوچیکه داره همه چیزارو قبل من تجربه میکنه منم نگاه میکنم ... همه چی برا من شده وظیفه برا اون لطفه و تعریف و تمجید ... دلیلشم اینه که مهربونیای بیجای من همرو هار کرده ولی اون انقد خشک بوده که وقتی یکم مثل ادم رفتار میکنه میشه ادم خوبه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز