انقد باهم جیک تو جیک بودیم که شخصی ترین مسایلو با هم در ارتباط میزاشتیم چندین ساله ، براش تولد انچنانی گرفتم سوپرایزش کردم بعد روز تولدم اومد دم در یه کیک بهم داد و رفت حتی داخلم نيومد
روز عروسي خواهرش بهش گفتم كسيو نميشنايم يكم حواست بهم باشه بعد مدام با بقيه دوستاش بود بی تفااااوت به من
این اواخر دوس پسر گرفته خیلی خودشو دیر میگرفت منم درکش میکردم میگفتم درگیره لاو بازیه
منو با دوتا از رفیقاش اشنا کرد رفیقاش چند بار بهم بی ادبی میکردن سری اخر جلو خودش بهم بی ادبی کردن تو عروسي خواهرش دوستاش بهم گفتن خب ما ميخوايم عكس سه نفره بگيريم يعني كه من نباشم،،اینم میفهمید اما اصلا براش مهم نبود ..انقدددددد بهم برخورد
ديروز زنگ زدم گفتم هوا بارونيع بيا بريم يه چرخي بزنيم گفت نه حالم بده تازه پریود شدم و بعدشم پیام داد که ببخشید و اینا
گفتم اوکی البته خیلی دلخور شدم
امروز تو خیابون با اون یکی دوستاش دیدمش جا خوردم
بهم گفت اومدم یه کتاب بخرم پوزخند زدم گفتم دوتا بخر
با چشمام بهش فهموندم که چقد کارت مسخره بود
دوس دارم کلا باهاش کات کنم به نظرتون اینکارو بکنم؟