بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل ها، تورا آزاد، آباد و سربلند با چشمانِ باورِ خود خواهند دید؟ یادت باشه اولین قانون رها کردنه. و تلاش بدون خواستن.. وقتی خواستن رو ترک کنی جادوی درونت مقدس میشه درست مثل یک نوزاد که حضورش توی این دنیا ی جادوی مقدسه، چون خودش نمیخواد بیاد و میآد. مثل مرگ که جادوی دروازه دومه.. مقدسه چون خودت برای مردن تلاش و تقلا نمیکنی... ولی وقتی تقلا کنی و بخوای خودکشی کنی دیگه مقدس نیست. مثل همین جوونه گیاه نگاش کن، مقدسه چون نمیخواسته به زور از دل خاک بیرون بیاد. فقط تلاش رهاشده اش اونو به اینجا رسونده. تلاش رهاشده.... اره.. تلاش رهاشده...و قانون دوم بازگشت هست.. هر جادوگری باید بدونه که هر کاری بکنه عاقبت به خودش برمیگرده. برگشتِ عملش شاید دیر بشه ولی میرانا شک نکن هر کاری بلاخره به همون شخص برمیگرده چون فکر و عمل هر کسی در واقع همون کسه. برای همین هیچوقت سراغ جادوی سیاه و آزار دیگران نرو.. حتی اگر خودت اذیت شدی و رنج کشیدی انتقام رو رها کن. بی دریغ و رها باش... که تا رها نباشی راهی برای جاری شدن پیدا نمیکنی...
باید نگاه کنی ببینی ساعت چند شهرتون اذان میده ، بادصبا نصب کن نگاه کن
هرساعتی اذان میده ۱ ساعت قبلش بیدارشو
افطاری هم هروقت اذان مغرب داد و تموم شد، افطار کن
مریم میرزاخانی ریاضیدان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد بود. میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به دلیل کنشگری در زمینه «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» برنده مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است. وی تنها زن و اولین ایرانی برندهٔ مدال فیلدز است. میدونستی وقتی لبخند میزنی نمیتونی نفس بکشی؟؟ دروغ گفتم فقط میخواستم لبخند بزنی:) اون چیزی که از علم و ثروت بهتره فرآموشیه:) هیچ پایانی،به راستی پایان نیست در هر سرانجام مفهوم یک آغاز نهفته است. میدونستی پروانه ها نمیتونن بالهاشونو ببینن؟ و اصلا خبر ندارن که چقدر قشنگن. شاید تو هم یه پروانهای، یه انسان فوقالعاده، فقط خودت نمیتونی ببینیش
« Made in pain 💔» به دَشتـی رسیدی بلندتر بخند! بلندتر بخند یادِ خونه بیـوفتُم ..:) هر هویتی رو رها کردم. هر احساسی رو از بین بردم. هر خاطرهای رو دفن کردم و هر آرزویی رو نادیده گرفتم. به نظر میرسه بینقصترین فرصت برای زندگیکردنه. بدون زنجیر. مردمان شهر برای آزادی تابوت ساختندو برای عشق مرز، غافل از اینکه نه آزادی در تابوت جا میگیرد، نه عشق مرز میشناسد.-ارنستو چگوارالینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید. ❤️
تا قبل اذان صبح اذان صبح رو که دادن چیزی نمیشه خورد بزن نت اذان صبح شهرتون رو میگه ساعت چنده تا اذان مغرب چیزی نباید بخوری
یکی سال۱۴۰۱ تو کاخش نشسته بود توییت میزد بچه های شما اونور آبن بچه های ما میمیرن . سه سال بعد خودش و بچه هاش اونور آب بودن که فرماندهان ما با بچه هاشون شهید شدن ..........🇮🇷