بچه ها هر کی دوست داشت بگه فک کنم خیلیا خاطره خنده دار دارن😄
هیچوقت نمیخوام یادش بیوفتم
کلاس ششم بودم لخته لخته خون تو جیشم بود رفتم گریه کردم گفتم مامان سرطان گرفتم😂
برا من اصلا خنده دار نیست
یاد کار مامانم میوفتم عصابم خورد میشه
من صبح از خواب پاشدم تو شلوارم احساس بدی داشتم ، کشیدم پایین دیدم لباس زیرم خونیع بلند جیییغ بنفش کشیدم : ماماااااان شورتم خونیه💔🗿
انقد چندشه روم نمیشه تعریف کنم😂
با اون حجم از دلدرد شدیدی که تا اون موقع تجربه اش نکرده بودم اصلا یاداوریش هم برام دردناکه. اطلاعاتم هم کافی نبود و خیلی هم اون موقعا تابو بود .
من یازده سال و نیمم بود بعد تو مدرسه کلاس چهارم بهمون گفته بودن به خاطر همین اصلا نترسیدم ولی یادمه ایام عید بود مهمون داشتیم بعد یه دل درد شدید گرفتم وقتی رفتن دیدم دارم پریود میشم
من چون میدونستم از قبل خیلی عادی برخورد کردم ولی نمیدونم چرا خیلی خوشحال بودم رفتم به مامانم گفتم با خوشحالی الان مثه سگ پشیمونم😑
بعدش یه کیک کوچولو مامانمینا برام گرفتن
مامانم خونخ نبود
ب زن داداشم گفتم بهم نوار داد
مامانم از قبل بهم گفته بود و نترسیدم خودمم .
یکیو اینجا خوندم میگه شاممون املت بود من دوست نداشتم به اجبار خوردم همین که خوردم رفتم دستشویی دیدم خون اومده داد و جیغ راه انداخته ک اره تقصیر شماس این کوفتیو درس کردین که الان دارم میمیرم😑😂
هیچی میدونستم واکنش خاصی نداشتم..
دلم تنگ شد..
همیشه مامانم خیلی بهم می‌رسید تو این دوران
کاش پیشش بودم🥲
اول راهنمایی بودم
مامانم چندماه قبلش برام توضیح داده بود که اگر پریود شدم نترسم
منم چون میدونستم به مامانم گفتم اومد برام نوار گذاشت و یادم داد چی کارکنم
و اولین بار در حد سه روز لک بود اما بعد از چندماه که دیگه سیکلم ثابت شد به معنای واقعی میمردم و زنده میشدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
