داشتن سر یه مسعله حرف میزدن
من دیدم بالا گرفت
کم مونده بود همسرمو بزنن
من هم برای توضیح هم برای دفاع در حد یه جمله حرف زده بودم زیاد نه خواهر شوهرم خیلی تند بهم گفت به تو مربوط نیست تو دخالت نکن قبل شوهر تو برادر منه
خب من منظوری نداشتم واقعا
بعدش دیگه حرف نزدم
خودتو قاطی بحث شون نکن
ایراد نداره من بعد بزار خودشون باشند و خودشون
بزار با التماس ازت کمک و مشاوره بخوان
افرین بهت که خوب تونستی خودتو کنترل کنی و چیزی نگی
واقعا من نمیتونم خودمو کنترل کنم😐
شوهرت چیزی بهش نگفت؟!
بگو از اینده بگو قبلیا چی بوده گذشته الانو بچسب که بست و چهار ساعته مال منه،🤭
افرین که خودتوکنترل کردی من بودم به چهارقسمت مساوی تقسیمش میکردم،دورازشوخی هیچوقت دخالت نکن تو بحثشون چه خوب چه بد
حالا اگ کار خودشون گیر باشه ب دست و پات میفتن ک آره شوهرت حرف تورو گوش میده باهاش صحبت کن ، عزیزم همشون همینن
نباید دخالت میکردی مگه شوهرت بچه کوچیکه که نتونه از پس خودش بربیاد حتی اگه برنمیومد باز به شما ربطی نداشت ....اگه بین تو وخواهرش بحث پیش میومد خود شوهرت خیلی شیک ومجلسی میگفت به تو ربطی نداشت
ناراحت نباش گلم......فقط اونایی ک میگن چطور سکوت کردی خب اگه خواهر شوهر دخالت کرده بود ک میگفتن بیجا کرد اشتباه کرد الآنم فرقی نمیکنه
میگفتی حالا خوب که داداشته و داری قورتش میدی
ترسیدم شوهرمو بخوری تموم شه گفتم پشتش دربیام
