سلام عزیزم چند صفحه رو نخوندم ولی مشخصه چقدددر دلت پره چقدر خسته ای از دستش
پسر منم ۱۲ سالشه
تا به امروز ماهواره نداشتیم اصلا
اجازه نت خریدن بهش نمیدم مگر گاهی اوقات به خودم یا باباش وصل بشه غیر مستقیم نظارت میکنم میخواد چیکار کنه
با تبلتش فقط بازی میکنه یا فیلمایی میبینه که اونا بازی میکنن این نگاه میکنه
بچه ی من دیگه هممممه میدونن چقدر شلوغکاره چقدددر رو اعصابمه
چند باری دروغ میگفت دستشو رو میکردم با طعنه بهش میگفتم دیدم اینجوری پیش برم ترک نمیکنه که
اومدم از اعتماد و اینا براش گفتم که وقتی من کاری بهت میدم یا هرچی که دارم قایم نمیکنم و اینا چون بهت اعتماد دارم از مدرسه تا خونه ۵دقیقه س اگه دیرتر بیای من که میفهمم جایی رفتی اونوقت دیگه اعتمادم بهت از دست میره هر حرف راستی ام بزنی باور نمیکنم ازون به بعد هرجا میرفت یکم دیر میکرد میومد دقیق میگفت کجا رفته چرا دیر اومده
البته ی رفتار دیگه مم که اصلاح کردم اینه که قبلا خیلی زود عصبانی میشدم از ترس واکنش من دروغ میگفت مثلا وسیله ای رو خراب میکرد میگفت من نکردم من نشکوندم، منم دیگه هر اتفاقی میافتاد میگفتم تو کردی میگفت آره خیلی خونسرد میگفتم باشه عیب نداره اتفاقیه که افتاده
الان هرچیزی خراب کنه میاد میگه مامان ببخشیدا ولی من فلان چیزت و خراب کردم اونموقع خیلی حرص میخورم جلوی خودمو میگیرم نزنم لهش نکنم ولی خب میگم آروم باش وگرنه باز دروغ میگه
خیلی خودمو بهش نزدیک کردم چند ساله شبا پیش خودم میخوابه دستاشو میگیرم کلی از زندگی و شرافت و درستکاری و خیلی جنبه های دیگه ی زندگی براش حرف میزنم خوب گوش میده
انگار فهمیده و عاقل شده
این کارایی که میگم کردم یکی دوروز نبوده چندساله من دارم خودمو اصلاح میکنم که اونم اصلاح بشه
همیشه بهش میگم هر اتفاقی تو زندگی برات افتاد هرجایی به مشکل بر خوردی اصلا نترس و نگران نباش حتی اگه مقصر هم تو باشی، من پشت توام
حدود دوسال مدرسه نوجوان سبز ثبت نامش کردم هرهفته کلاس روانشناسی انگیزشی آنلاین داشت با استادش و بچه های دیگه
بچه ی من خیلی هم عزت نفسش پایین بود که شکر خدا با این کلاسا خیلی بهتر شد
پیجشو اگه خواستی تو اینستا لاتین بزن نوجوان سبز
البته من الان دیگه نمیفرستم پسرمو با توجه به خرج و مخارج سنگین زندگی ی خورده هزینه ش برام سنگینه
اسم استادشون علیرضا غفاریه روانشناس نوجوان هستن
بچه های نوجوان بشدت لجوج و یکدنده هستن فقط باید از در رفاقت باهاشون دوست شد
خیلی هم باهاش بازی میکنم تخته نرد عمو پولدار پاسور شطرنج فوتبال دستی اسم فامیل و چیزای دیگه میگم بهتر از اینه همش تو تبلت باشه اینجوری بهش نزدیک میشم ببینم چی تو سرش میگذره
یا فیلم دانلود میکنم میزارمباهم میبینیم
یا فوتبال علاقه داره نگاه میگنه میشینم باهاش نگاه میکنم از بازیکنا میپرسم این کیه اون کیه با یه ذوقی برام تعریف میکنه
حتی درساش و میگم من این مسئله رو بلد نیستم میتونی برام توضیحش بدی چجوری حل میشه اونم به قول خودش سیس میگیره فاز معلمی برمیداره انقد قشنگ توضیح میده 😄
حتی یه آهنگای عجق وجقی دانلود میکنه گوش میده بهش میگم با گوشی منم دانلود کن منم گوش بدم😬
ولی من همیشه آهنگهای هایده رو با خودم زمزمه میکنم میخونم بارها شنیدم که داره با خودش هایده میخونه😅
بنظر من فقط باید باهاش دوست باشی
آدم امنش باشی
مطمئن باشه که همیشه پشتشی
اونوقته که بهت اعتماد میکنه و همیشه راستشو میگه
دعا میکنم دلت آروم بگیره خودم گاهی اوقات از دستش دوس دارم سر به بیابون بزارم
آها ی چیز دیگه
میدونی یه بار بهم چی گفت؟ سر خراب کردن امتحانش باهاش دعوام شد گفت مامان تو همیشه بدیها رو میبینی گفتم چطور گفت تا حالا اینهمه خیلی خوب گرفتم ی بارم از تعریف نکردی حالا ی بار قابل قبول شدم همش دعواممیکنی
دیدم راست میگه بچه ازون به بعد همش از خوبیاش میگم از هر لحاظ ها همش خوبیاشو بیشتر میگم اونم ذوق میکنه و سعی میکنه روز بروز رفتارش بهتر بشه
توام که میگی خیلی دل رحمه خیلی باهات خوبه خب مرتب از خوبیاش بگو بزار بدونه که چقدر پسر خوبیه و حیفه که با دروغ گفتن خوبیاشو زیر سوال ببره