2777
2789
عنوان

اگه تجربه ای دارید بهم بگید

240 بازدید | 14 پست

دوستان من ۵ سال ازدواج کردم خیلی از طرف خانواده شوهر مورد اذیت قرار گرفتم و با وجود احترامی که قائل بودم براشون همین که منو همسرم عاشق هم بودیم و زندگی می‌کردیم به نحوی با نادیده گرفتن من باعث دعوا ما میشدن و انواع اقسام بیماری عصبی و افسردگی گرفتم الان دوسال نمیرم بیام آرامش دارم الان هم باردارم،  به نظرتون ارتباط کم ما با اونا باعث لطمه به خودشون هم میشه؟

نه. باعث لطمه به زندگی خودت میشه.

نباید رفت و امدت رو قطع کنی. باید کم کنی. و رو ندی.

الان بارداری روحیه ات حساسه. و گرنه میگفتم روابطو از سر بگیر. تو یک فرصت مناسب شروع کن.

ولی احترام بذار. حرف کم بزن. فاصله رو حفط کن. جواب حرفاشونو نده. مثل مجسمه برو بیا. اما برو.چون شوهرت تا یک حدی تحمل داره. بالاخره مجبور میشی بری. 

بعد از تولد بچه مشکلات بیستر میشه. هرچی گفتن بگو چشم. بحث نمن. کار خوددو بکن.

در بک کلام برو انجام وطیفهکن ولی ادم حسابشون 

نکن

نه. باعث لطمه به زندگی خودت میشه. نباید رفت و امدت رو قطع کنی. باید کم کنی. و رو ندی. الان بارداری ...

با نرفتن ما فعلا که آرامش و صلح به زندگی ما برگشته و اونان که داغون شدن و متوجه اشتباهاتشون شدن من حاضرم بمیرم ولی یه ثانیه ریخت هیچ کدومشون رو هم نبینم شما هم تا جای من نباشی متوجه حرفای من نمیشی

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نه. باعث لطمه به زندگی خودت میشه. نباید رفت و امدت رو قطع کنی. باید کم کنی. و رو ندی. الان بارداری ...

لطمه رو وقتی خوردم که رفتم اومدم نرفتم نیومدم هم شوهرم آرامش داره هم من و به هیچ عنوان زندگیمو وارد چالش نمیکنم 

با نرفتن ما فعلا که آرامش و صلح به زندگی ما برگشته و اونان که داغون شدن و متوجه اشتباهاتشون شدن من ح ...

جات بودم عزیزم. بیچاره ام کردند خانواده شوهر.

ولی قطع رابطه تا یک زمانی میتونه ادامه داشته باشه.

بعد از تولد بچه قطعا دوباره برقرار میشه

نه. باعث لطمه به زندگی خودت میشه. نباید رفت و امدت رو قطع کنی. باید کم کنی. و رو ندی. الان بارداری ...

والا من احترام نگه داشتم حرف نزدم محل ندادن به رو خودم نیوردم ولی پدرشوهرم یه بار محض رضای خدا و خوشنودی پسرش نگفت عروس خانم شما هم میوه بفرما فقط گفت پسرم بخور تو ۵ سال یه بار نگفت باورت میشه؟؟؟؟ یا مادرشوهرم با اینکه تولدشو جشن گرفتم یکبار نگفت مبارک باشه حتی یکبار ولی برا پسرش سوپرایز بادکنک ، دوتا دختر سن بالا ۴۵ سالخورده و ۵۰ ساله مجرد تو خونه دارن که همش همه چی تحت تاثیر اوناس ، بدترین بیماری عصبی رو گرفتم باز شما میگی از سر بگیر امیدوارم برا خودت پیش بیاد که ندونسته قضاوت میکنی

جات بودم عزیزم. بیچاره ام کردند خانواده شوهر. ولی قطع رابطه تا یک زمانی میتونه ادامه داشته باشه. ب ...

نه اونا کلا اهل تلفن زدن و رفت آمد نیستن و کلا با یک نفر حتی از فامیل ارتباط ندارن ۷ سال از خونه خودشون بیرون هم نرفتن شاید باورت نشه ولی این مدلی هستن و کسی که این شکلیه چه ارتباطی با کی میخواد بگیره ؟؟؟

جات بودم عزیزم. بیچاره ام کردند خانواده شوهر. ولی قطع رابطه تا یک زمانی میتونه ادامه داشته باشه. ب ...

پدرشوهر مادر شوهر پیر که قدرت حرکت ندارن و دوتا خواهرشوهر سن بالا که تو زندگی خودشون هم موندن و هر چهارنفر به شدت افسرده هستن مثلا میخوان چه حرکتی بزنن

جات بودم عزیزم. بیچاره ام کردند خانواده شوهر. ولی قطع رابطه تا یک زمانی میتونه ادامه داشته باشه. ب ...

ما که نمیخوایم ادامه رابطه رو شما هم میای به من گه میدونی باردارم و شرایط اکی ندارم این شکلی میگی و هیچی از شرایط من نمیدونی قطعا دلت سیاهه

معلومه هنوز به ارامش نرسیدی که میخوای ناراحتی اونا رو ببینی

برای زندگی خودت زندگی کن اونارو بیخیال شو

نباید دنبال محبت دیدن از اونا باشی و نباید به خاطر اونا با همسرت دعوا کنی همین که همسرت پشتت باشه باهم خوب باشید کافیه خانوادش مهم نیست 

فقط احترام بزار سنگین برو و بیا همین 

والا من احترام نگه داشتم حرف نزدم محل ندادن به رو خودم نیوردم ولی پدرشوهرم یه بار محض رضای خدا و خوش ...

عزیزم تاپیک های منو بخون منم خیلی زندگیم شبیه شماست. منم خانواده شوهر نابود کردن. همه ش هم زیر سر دختراست. حتی جلو چشم ما دخترها به ما عروسها خنده خنده میگن باید بیایید خونه تکونی مادرم یا غذای مادرمو بپزید یا پیش مادرم بمونید کارهاشو کنید وگرنه ما ریالی ارث به شما نمیدیم. حالا نه که فکر کنی ما نمیریما اما اینا توقعات بیش از اندازه دارن از عروس. ولی بری باهاشون صحبت کنی میگن اصلا نباید ههههییییچ توقعی از داماد داشت خیلی زشته آدم بخواد به داماد بگه فلان کارو بکن یا پدر  و مادر ما رو ببر جایی یا براشون خرید کن. منم با همچین قومی طرف هستم و دلم ازشون خونه و الان هشت نه ماهی میشه که کلا نمیرم خونه شون‌. ببین اگه تجربه ی منو میخوای اولین و مهمترین چیز برای پاسخ دادن به سوالت طرز فکر شوهرته. اگه شوهرت از این مردهاست که خیلی دلسوز ننه بابا هست و فردا که از دنیا رفتن خیلی تت سر و کله ی خودش میزنه بهتره قطع رابطه نکنی چون آدمها بعد اینکه مردن تازه برا بچه ها عزیز میشن! و اونوقت ممکنه تو رو مقصر بدونه. پس هر وقت خواست بره باهاش برو اما مثل یه تیکه سنگ و یخ باش.اصلا باهاشون معاشرت نکن و در ضمن هیچ کاری هم براشون نکن طوری که یه مدت دیگه هیچ خودشون دلشون نخواد تو بری اونجا.


اما اگه شوهرت ذات خانواده شو شناخته و قرار نیس فردا بهت بگه تقصیر تو بود که اینطوری شد و تو منو از خانواده م دور کردی و این اراجیف نیاز نیس رفت و آمد کنی. همون شوهرت هروقت دلش خواست بره سر بزنه دلش هم نخواست تو بهش نگو که برو.

من خودم میگم الان بعد ۸ سال زندگی هشت نه ماهه که نمیبینمشون و راحتم. شوهرو میدونه خواهراش چقدر ذات بدی دارن و فقط خودخواه و منفعت طلب هستن و از پدرش هم خوشش نمیاد اما گاهی دلش برا مادرش میسوزه میگه مادرم بدبخته و فلان‌. منم ظاهرا فقط تاییدش میکنم میگم آره بنده خدا خیلی ساده س. حالا درحالی که اصلا اینطور نیس و هفت خطه اما با شوهرم مخالفت نمیکنم که گارد نگیره و میگم که مقصر دختراشن که این داستانها پیش اومده چدن از خواهراش بدش میاد. اما در مورد مادرش چیزی نمیگم که فردا نگه تو نذاشتی من برم و بیام.

و اما در مورد لطمه باید بگم حتما بهشون لطمه میخوره. همینکه شما نمیرید و براشون ارزش نمیذارید حتی اگه شما رو هم دوست نداشته باشت بازم ته دلشون ناراحت هستن و عذاب وجدان رو دارن که عروس ازمون فراریه

و اما در مورد لطمه باید بگم حتما بهشون لطمه میخوره. همینکه شما نمیرید و براشون ارزش نمیذارید حتی اگه ...

همین حرفت بهم قوت قلب داد که بالاخره این همه آزار اذیت من هم برا اونا دردسر شده ، ببین شوهرم ذات اونا رو شناخته و خودش میگه و منم همیشه بهش میگم اگه خواهرای سن بالات ازدواج کرده بودن و سرخونه زندگیشون بودن انقدر باعث تنش تو زندگی تو نمی‌شدن و خودش قبول داره من حقایق میگم اونم همرو قبول داره البته ساعت ها مشاور خانواده و صحبت هم کرده و اون مشاور خانم دکتر آگاه ترش کرده نسبت به همه مسائل،  من فقط ناراحت بودم که اینا ۵ سال اشک منو در آوردن و هیچی به هیچی که شما میگی همین نرفتن من برا اونا عذابه همین برام کافیه ، متاسفانه من هنوز نتونستم به اون آرامشی برسم که براشون طلب مغفرت کنم اصلا نتونستم ببخشم .

و اما در مورد لطمه باید بگم حتما بهشون لطمه میخوره. همینکه شما نمیرید و براشون ارزش نمیذارید حتی اگه ...

مرسی پیام برام گذاشتی ، به خدا از وفتی نرفتم آرامش گرفتم الان هم باردارم  روحیم حساس شده به این مسائل فکر میکنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792