اینو برای خودِ آیندم میزنم :
امروز ۱۴ اسفنده ساعت 20:40 شب.
خستگی زیادی دارم و دلم میخواد در روزها ،ساعت ها استراحت کنم و فکر و خیالی راجب کسینکنم. تا ۲۶ اُم کلاس و امتحان دارم! میخام توی ایام عید و تعطیلی، ب خودم،روحم،مغزم،ذهنم و جسمم استراحت بدم.چون خیلی خستع ان برای شروع هر کاری .وتوان انجام هیچی رو ندارن!
شاید ی روز اونقد حالم خوب بشع ک وقتی این تاپیکمو ببینم،بخندم ب دردم! وشاید بگم این غصت بود؟ این غصه ک کوچیکه! بذار پیرتر بشی بذار ۳۰ سالت شد اون وقت دردو غمهای اون موقعتو با الانت مقایسه کن! خودممی دونم ک کاملا (از نظر بقیه)درد کوچیک و خنده داری دارم ولی واقعا روح وروانمو ب هم ریخته..فکر کردن ب اینکه یکیو بشدت دوس داری و اون حتی ذره ای برات ارزش قائل نیس،بی نهایت آزار دهنده س .فکر کردن راجع بهشهم حالمو خوب میکنه هم بد..من تیکه کلاماشو گرفنم:) حرکات و رفتاراش رو ناخوداگاه ب ارث بردم و خیلی چیزای دیگ.حتی تک تک کلمات وجملاتش ک پازسال بهم میگفتو یادمه!کلمه ب کلمه ش توی ذهنم حک شده
ولی کاش از ذهنم پاک بشه..حافظع ی بشدت قوی ای ک دارم موجب زنده موندن یاد طرف مقابل و باعثیادآوریش، توی ذهنم و قلبمه.خیلی سخته بتونم فراموشت کنم .تموم خاطرات قشنگمونو فراموش کنم؟! خیلی سخته .خیلی.ولی چاره ای ندارم.چون چه بخوامچه نخوام تو دیگه توی زندگی من جایی نداری وتا تیر ۱۴۰۳ دیگ هر روز نمی بینمت.دیگ توی حیاط دنبالت نمیگردم.عجیب و سخته فراموش کردنت! ولی من میتونم
من ب خدای خودم من ب دیبای خودم قول دادم ک فراموشت کنم.تو یهزمانی توی زندگیم حضوز داشتی !فقط ی زمانی!و الان دیگ نیستی.اگر هم باشی حضور کمرنگی داری..نمیدونم!احتمالا لیاقت همدیگه رو نداشتیم .ولی اگ ب همنمیخوزدیم چرا اونروز باید باهم اوکی میشدیم؟من فکر میکنم تو لیاقت منو نداری.ظاهزت اروم،مظلوم،پاک و بی گناهه .درونت بشدت دلسوز و مهربون اما بی نهایت دروغگو ی دوروعه..همه ی چیزیو میدونستم ک ازت دوری می کردن..بین اینهمه ادم من فقط ساده بودم و هسنم:).
خودمو میبخشم چون گناهی نداشتم!تو گولم زدی!تو وعدع دادی بهم!تو با وابسته کردن من ب خودت اذیتم کردی!
من ب خودم ب عقلم ب قلبم اجازه می دم فراموشت کنه :) چون ارزشی نداری..لیاقت محبتام و قلب مهربونمو نداری.
سعی میکنم توی این ایام تعطیلاتی ک پیش رومه ،هرچی فکر و خیاله رو نسبت بهت از بین ببرم..
چون تو حتی لیاقت تیکه ی کوچیکی از قلب بزرگمو نداری!
برای همیشع تموم شدی .جای خالیت همش توی قلبمحس میشه ولی شاید بتونم با نادیدع گرفتن، بی حسش کنم! .
ب امید رسیدن روزای خوب ِ بی تو و رسیدن روزایی ک تنها اهدافم رسیدن ب رشته ی مورد علاقم، مکان تحصیل عالی،گرفتن دیپلم زبانانگلیسی،💕گوش دادن ب اهنگ های انگلیسی و حفظ کردنشون،مطالعه ی انواع ژانر کتاب ها (روانشناسی،جنایی،عاشقانه، تخیلی و..)،باشگاه رفتن و ورزش کردن🧚🏻♀️مدیتیشن کردن🧘🏻♀️،پیانو یادگرفتن، رسیدن ب موهام و پوستم و خوردن ۲لیتر آب وخریدن خونه مستقلی و چیدمان خونه با سلییقه ی تو و سلامتی و بودن خانوادم و قبولی توی کنکورم🦋 و اشنا شدن با ادمای خوب و فرهیخته و هم فرکانس ِ من💕 ومهم تر ازهمه ●●○ خوشحالی خودم و خانوادم○●●باشع!🌱✨️
دیبای من !لیاقتت بی نهایت بیشتراز این چیزهاست🌱🪵 .یادت باشه ک تو مثل یک نهالی هستی ک تازه وارد دنیای بی رحم ادمها شدی و هنوز راهی رو نرفتی و تجربه نداری..میدونم ک توی راه خیلیا اذیتت میکنن یامسیر آزارت میده یا هرچیزدیگه ای !ولی بدون تو یک گیاهی هستی ک تبدیل ب درخت تنومند و قدرتمندی میشه ک هیچکسی نمیتونه از پا دربیارتت 🌈🧚🏻♀️
مطمئنم حالِ دِلَماون روز بی تو بِهتَرینِه✨️💚