یه خانومی اومدن خونه مادرم مهمونی چند روزه
خیلی لهجه شیرینی دارن 
مامان بابام توی سفرشون باهاشون آشنا شدم و آدرس دادن و اونا اومدن خونه ما الان بعد از چند ماه و پدرم اینا هم قراره تابستون برن خونه اینا 
هر دو خانواده توی قشم مسافر بودن و اونجا باهم آشنا میشن اهل یه روستا هستن این خانواده 
یه روستا خوش آب و هوا 
حرف از این بود که همسرم کجاست و مادرم منو بهش معرفی میکرد 
خانومه یهو بدونه مقدمه بهم گفت زن باید جوراب شوهرشم بوشوره 🤪
از مامانم پرسیدم این چرا اینو گفت 😂
گفت منظورش صراحتا همین حرف نیست میخواست بگه کلا زن حرف شنو از شوهرش باید باشه و چون تو گفتی شوهرم واسه ناهار نمیاد  سه چیزی سر کار میخوره ، این فکر کرد به فکر شوهرت نیستی 
والا خندم گرفته 
بوشور 😂😂