2777
2789
عنوان

خوشبختی تا بدبختی چاره‌ای هست

69 بازدید | 10 پست

چند سال پیش با شوهرم با عشق و علاقه زیاد با دوتا فرهنگ متفاوت ازدواج کردیم شغلش آزاد بود و با همدیگه و کمک هم زندگی رو می‌چرخید از قسط گرفته تا خرج خونه و همه چی افتاد تو گرانی کنترل همه چی سخت شد بعد متوجه شدم شوهر اعتیاد داره خیلی دوسش داشتم گفت بهم یه فرصت بده ولی من استرس امونم نمی داد همش کابوس می‌دیدم همش وانمود میکردم همه چی خوبه چون حامی نداشتم اوایل با خانواده همسرم تو یه ساختمون بودم بخاطر دخالت های زیادشون و نداشتن آرامش اومدیم یه شهر دیگه زندگی روزبه روز سخت تر میشد ومن مجبور شدم 

دوبار برگردم خونه پدر شوهرم ولی دیگه بعد اینکه وسیله خونه رو جاذبه جا کردیم من اومدم خونه پدرم گفتم دیگه نمی‌خوام باهات زندگی کنم درخواست طلاق دادم الان یک ساله همه پدرم هستم به هم ندارم شوهرم همش التماس می‌کنه یه فرصت دیگه بهش بدم ولی من نمیتونم اعتماد کنم ویاد گذشته میوفتم خیلی عذاب میکشم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خودش میگه ترک کردم بیا بریم دکتر هرچی تو بگی همش گذشته میاد تو ذهنم وعذابهایی کشیدم سلامت روان ندارم ...

پس برنگرد خودتو بیچاره تر نکن چون برگردی دیگه باید بسوزی بسازی مطمعن باش ترک نکرده

پس برنگرد خودتو بیچاره تر نکن چون برگردی دیگه باید بسوزی بسازی مطمعن باش ترک نکرده

چن سالتونه متاهل هستین خانوادش هم خیلی بهم بد کردن بخدا هیچی هم از وسایلام‌نیاوردم

چن سالتونه متاهل هستین خانوادش هم خیلی بهم بد کردن بخدا هیچی هم از وسایلام‌نیاوردم

اره ۲۵ سالمه 

آدم یه اشتباه ۲ بار تکرار نمیکنه 

الان یک سال گذشته میدونم کلی سختی کشیدی تا فراموش کنی آرامشی باز بری از اول شروع کنی برات سخت میشه 

من همسر خودم مشکل اعصاب و روان داره بخدا دیونم کرده میخوام فرار کنم خستم کرده 

اره ۲۵ سالمه  آدم یه اشتباه ۲ بار تکرار نمیکنه  الان یک سال گذشته میدونم کلی سختی کشیدی ...

خیلی شرایط سخته از یه طرف طعنه بی حمایت و انتظار خانوادم از یه طرف بعد این همه درس خواندن بیکار و بی پول ازدواج بد به قرآن اینقدر فک کردم روانی شدم هیچ پولی هم ندارم 

خیلی شرایط سخته از یه طرف طعنه بی حمایت و انتظار خانوادم از یه طرف بعد این همه درس خواندن بیکار و بی ...

خانواده ها اگه حمایت میکردن این روزگارمان نبود همون خانواده شوهرمون دادن 

همسرت وضع مالیش خوبه اگه میتونی تحمل کنی برگرد بگو یه چیزی بزنه به اسمت یا حق طلاق بگیر 

 آزمون استخدامی معلمی شرکت میکردی سال آینده خیلی معلم میخوان 

بخدا کارنیست شهرم کوچیکه گفتم برم تهران شوهرمم تو گرانی مغازه داشت ورشکست شد الان تو اسنپ کارمیکنه برگردم پیشاونم همش سختیه آزمون استخدامی آموزگاری شرکت کردم ولی متقاضی زیاده عزیزم خودت شاغلی ما زنا خیلی مورد ستم واقع میشیم من قبلا مغازه داشتم ولی تاحالا واسه کسی کار نکردم تجربه شو ندارم ولی گفتم اگه اینجوری پیش بره برم یه شهر دیگه چون واقعا پولی واسه ادامه ندارم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792