بچه ها ما ی اقوامی داشتیم ک نصف شب یکی محکم در خونشون رو میزنع اینم میره باز میکنه ی مرده هست التماسش میکنه ک بیا زنم بارداره حالش بده اینم میره وارد خونه ک میشه تا همشون سم دارن اینم خیلی میترسه هیچ نمیگه بچه رو ب دنیا میاره مرده بهش میگه بیا هرچی میخوای از این پوست پیازا بردار اینم مقدار کمی بر میداره