مختصرمیگم و ببخشید میخوام بخونم فقط جون ندارم جواب بدم من سوم فروردین۱۴۰۰مادرمو ازدست دادم تمام زندگیم بود بینهایت وابسته بودم بهش فقط دعا میکردم میگفتم خدایا یه روزم شده من زودتراز مادرم برم ولی ...حالا نزدیک سومین سالگردشه من مشکل عصبی داشتم ولی نه اینجورجسمی الان انگارشوک شدم نمیدونم دکترم زیادرفتم آسنترامیخورم ولی بیفایدس جسمم مشکلاتی که پیداکرده اولا سردرای تنشی هرروزه روزی ۱۵تامسکن میخورم تکررادرارشدید لرزش دست بینهایت شدید خشکی لبها دهان وزبان مشکل هرمون زنانه که بهم ریخته وخستگی همیشگی واینکه پسر۱۲ساله دارم عین ۲ساله ها شیطونه پدرم دراومد بخداتوان ندارم میریزه میپاشه امکان نداره کاغذشکلاتشو بندازه دور همش مامان مامان یا گرسنشه حتی آب بخوادمن باید بیارم درسم نمیخونه شماباشین چیکارمیکنین نوشتن سختمه دستام میلرزن فقط میخونمتون مرسی
والا شرایطتون خیلی سخته.من فکر کنم نیاز به ارامش زیادی دارین پس بهتره اول روپسرتون کار کنید پدرش باهاش صحبت کنه یا خودتون.اگرتو خونه اروم باشید بهتر میشین
تو دیگ خیلی ناز نازیش کردی پسرتو 😂
کم کم یادش بده خودش باید بره اب بخوره کاراهاشو انجام بده
عزیزم خدا مادرتو بیامرزه ...حالا وقتشه زنده ها رو در یابی ....به خودت اول برس و بعد رو تربیت بچه ت کار کن ...
سلام.منم 15 روزه مادرمو ازدست دادم.
خیلی سخته😞
دوتا بچه کوچیک دارم.خواهر ندارم..خیلی عصبی و غمگینم😞
مدیتیشن کن انرژی منفیتو بریز دور
همه میمیرن باید قبول کنی
کنار اومدن و خونسرد بودن برا خودت خوبه غیر خودت هم کسی نمیتونه حالتو خوب کنه
عزیزم خدا مادرتون رحمت کنه گل پسرتون تک فرزند هس دگ پادشاهی میکنه هر چ هم خاستع آماده بوده یا آماده شده شما باید کم کم بهش مسولیت بدید ب حرفاش گوش نکنین شاید زمان ببره ولی خوب میشه احتیاج ب صبر و حوصله زیاد دارع
میدونم با چه مکافاتی نوشتی چون خودم قبلا یه مدت لرزش شدید دست داشتم پدرم درمیومد یه خط تایپ کنم حتی نمیتونستم آرایش کنم یا رو کاغذ چیزی بنویسم کج و کوله میشد البته من دلیل دیگه ای داشت منشا همه اینها که گفتی از اعصابه اولین کار اینکه دکترت رو حتما عوض کنی تنهایی برای شما سم سعی کن بری باشگاه ورزش پیاده روی مهمونی خلاصه سرت و گرم کن به پسرت هم سرویس نده تنبیه اش کن بابت ریخت و پاش باید یاد بگیره نظم داشتن رو
یه دوره مشاوره میرم ب خودم میرسم یکم زندکی ب حال خودش میزارم شرایطت سخته واقعا شک وحشتناکی ولی زندگی ادامه داره
همش از اعصابه از اعصاب و اسرس ادم ویلچر نشین میشه ..ام اس و ..تو رو خدا نذار به اون مرحله برسی حتما پیاده روی برو .یوگا کار کن .نقاشی و ۶ر چیزی که مشغولت میکنه.شده حتی به زور هم انجام بده .بیکاری و فکر و خیال باعث اضطراب مزمن و هزار بلا میشه .در اخر اینکه هیچ کدوممون زنده نخواهیم ماند پس تا وقتی زنده ایم نذاریم زندگی درونمون بمیره. روح مادرت زنده هست و نگرانش نباش
خیلی سخته
خدا مادرتون بیامرز به دلتون صبر بده
با بچه تون منطقی صحبت کنید
اینکه چطور مستقل باشه چطور روی پای خودش وایسه
بگید بزرگ شدی دیگه آقا شدی کم کم میخای وارد جامعه بشی
باید یاد بگیری کار های خودتو، خودت انجام بدی
تشویقش کنید وقتی کار هاشو خودش انجام میده
اگه این روش جواب نداد با مشاور مشورت کن بهتر کمکتون میکنه
روح مادرتون شاد
مرگ حقه عزیزم و همه ما روزی میمیرم
تسلیم رضای خدا باش همه مشکل شما از مسکنهاست بذارشون کنار
و تصمیم بگیر هر چقدر سخت هرروز بری باشگاه و ورزش کنی خوب تغذیه کن و هر روز مدیتیشن کن امیدوارم موفق باشی
آسنترا خوب نیس به من که نساخت همه اش خمیازه می کشیدم روزی پنجاه بار خمیازه می کشیدم
بعدشم گذاشتم کنار فعلا مشکل روحیم همچنان هس باید برم دکتر یه قرص دیگه بهم بده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
