ببین من بنظر خودم دخترخالم
خودش تا دیپلم خونده بود بعد باباش گفت من نمیتونم خرجت رو بدم بری دانشگاه خلاصه ولش کرد
ی سال بعدش با ی خر پول ازدواج کرد الان داره فوق میخونه دانشگاه آزاد
ی ماه دیگه میره خونه خودش...ی خونه ویلایی بزرگ ۴ خوابه
شوهرشم تازگیا ی ۲۰۶ براش خریده
بنظر من ک آدم خوش شانسی بوده
البته بگم تو خونه باباشم خیلی بهش میرسیدن و هواش رو داشتن...یادمه خالم هرسال ک پول جمع میکرد ی سرویس طلایی چیزی براش میخرید
شما از آدمای خوش شانستون بگین
هر سال براش سرویس طلا میخریدن بعد پول دانشگاهشو نمیدادن ...!
چه خانواده عجیبی داشته
دختر عموم
خودم چون سرم توی زندگی خودمه و ارامش دارم😁
تو دانشگاه دیدمش . خیلی پر روزی و خوش شانس بود . به سنگ دست میزد طلا میشد
دوستم
الان کانادا زندکی میکنه
یه روستای دورافتاده زندگی میکردن پول مدرسع اومدنشون فامیلش جور میکرد
ریخت و قیافه کلا نداشت همیشه میگفت نه قیافه دارم نه پول
اما شوهرش یه دل نه صددل عاشقش شد
اخلاقشم که گند و بی ادب و حسود
دختر دختر عموم
کلاس نه بود ازدواج کرد الان ۲۱ سالشه پسرش ۴ سالش دخترشم دنیا میاد
خودشم دانشجوی مترجمی زبان
معلم زبان آموزشگاه هم هست
شوهرش ۱۵ سال ازش بزرگتره پیر عموش وضعش عالی واقعا خوشبخت خوشبخت
بنده خدایی که با بچش تو فقر زندگی میکرد.
اتفاق‌هایی افتاد و نتیجش این شد الان شمال تهران تو لوکسترین خونه زندگی میکنن که هدیه روز زن ماشین چند میلیاردی میشه.
ولی زندگی سختی داشتن.ساکت و مظلوم.
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
منم ی دوست داشتم خیلی دستشون تنگ بود...همیشه مامانم اگ لوازم تحریر میخرید واسه اونم میخرید
هم خودش هم مادرش خیلی بی چشم و رو بودن...کلی تو مدرسه اذیتم میکرد..الانم ازدواج کرده ی خونه سه خوابه داره...دوتا بچه...ی ماشین لوکسم زیر پاش
دختری ۱۸ ساله ک با پسر ۱۲ سال از خودش بزرگتر و ی زن طلاق داده بود ازدواج کرد مرده خیلییی خیلییی پولداره اخلاق و رفتارشو ک نگم رو حرف زنش حرف نمیزنه هرچی بخواد فقط میگه چشم
اصن عجیبن عجیب
