رفتار مادرشوهرم بین من و جاریم

کمتر برو خونه شون مخصوصا موقعی که جاریت اونجاست

چون انجام دادی براشون فکر کردن خدمتکارشونی دیگه رفتی خونشون هیچ کاری نکن دوباره اگه دستور داد بگو ما داریم میریم فقط اومدیم ببینمتون بزار عادت کنن اگه بخوای همش براشون کار کنی بعدا خودت اذیت میشی

خوب کاری کردی منم بعد ۱۰سال الان فهمیدم ۳تاجاری هرموقع میرفتیم باید همه کارهاراانجام میدادیم ولی اون ۲تا دیگه میشستن ومادرشوهرم براشون چای میبره غذا براشون میکشه الانم منم مثل انها شدمیشینم مادرشوهرم برام چای میاره الان دوسال فهمیدم ولی اینم بگم من دو سه ماه یه بار میرم خونشون با اینکه یه کوچه فاصله داریم ولی وخانه بقیه مثل خواهر شوهر اصلا نمیرم خانه اولی دوسال پیش رفتم دومی هم دوسال پیش رفتم خانه خواهرشوهرسومی هم پارسال عید رفتم وخانه خواهرشوهر چهارمی ۱۲سال ازدواج کردم اصلا نرفتم خانه بقیه جاریام میرم ماهی یکبار

همینطوری ارزش خودتو حفظ کن 

من ۱۰ ماهه عروسی کردم ولی ۴ سالی ک دوست بودم با شوهرم و ی سال نامزد و اینا هیچوقت بهشون اجازه ندادم اینجوری دستور بدن بهم البته مادرشوهرم خانومهههه عشقه برعکس پدرشوهرم😑

آره همینو بگو فکر کرده کلفتشونی باید براشون همه کاری کنی باهاشون سرسنگین باش حرفی هم زد اصلا اهمیت نده 

منم تازه ازدواج کردم کلی کار میکردم اوایل اما بعد دیدم داره میش وظیفم مث مهمون میشینم کاری نمیکنم جوری ک آخرین بار ک برگشتیم مادرشوهرم بجا خدافظی گف باید وایمیسادی بهم کمک کنی بعدم درو کوبید و رف تو 

من معمولا هرجا برم کمک میکنم. ولی وقتی بار اول رفتم خونشون برنج بردم سر سفره. فقط یه دیس دیگه مونده بود. تو جمع یهو داد زد هووووو کجا دررفتی بعدم خواهرشوهرم اومد گفت عقد کردی دیگه عضو خونه ای همه باید کار کنن‌. درصورتیکه حتی جاریم سرشو از تو گوشی در نیاورد تا سفره چیده نشه. بعد اون حس کردم کمک کردن بهشون توهین به خودمه. دو ماه نرفتم. الانم ماهی یکبار میرم. اگه قرار باشه برم اونجا کلفت همه بشم ترجیحا تو خونم میشینم علاقه ای به دیدنشونم ندارم.

اصلا انجام نده نذار سوارت شن که لیاقت ندارن. من اوایل تو همه کارا کمک میکردم می‌دیدم اصلا نمیبینن و فقط کارای از روی سیاست اون یکی جاری رو میبینن منم کشیدم کنار گفتم بذار خودشیرینی حمالی کنه براشون به من چه

من جرئت نمیکنم دیگه ی جوری مظلوم نمایی و گریه زاری میکنه بیا ببین. اگه بگم چرا به فاطمه و زهرا نمیگی خودشو مثل زنای.... هزار تیکه میکنه خدا ازت نگذره مگه چی بهت گفتم من مثل دخترم میدونستمت اخ قلبم تیر میکشه و.....  تازه خواهر شوهرم از همشون بدتره خودش هیچکار نمیکنه هی تیکه هم میندازه به من بدبخت واقعا تحملشون میکنم. میان خونمون هم مهمونی هیچکار نمکنن غذا درست میکنم سفره پهن میکنم جمع میکنم ظرف میشورم الکی سرشونو با بچهاشون گرم میکنن انگار ما بچهامون اذیتمون میکنن

عجب آدمیه 

وای