2777
2789
عنوان

ماورایی ترین اتفاقی که برام افتاده

243 بازدید | 23 پست


به همه مقدسات به جان خودم راست میگم

تقریبا چن ماهیه که

 بعضی وقتا یه چیزی به چشمم دیده می‌شه اینطوری که انگار یه کیو میبینم بعد در لحظه که جا میخورم شکه میشدم که این کیه ولی تا میخام نگاش کنم غیب میشه 

چن وقت پیش یه شب پیش مامانمینا تو پذیرایی خوابیده بودم نورمحافظ تلویزیون می‌خورد چشمم 

(بعد ما چایی خیلی میخوریم بخاطر همینم همیشه یه فلاسک بزرگ چایی پیش تلویزیون زمین هست )

بعد نور این محافظ تو چشمم می‌خورد که صورتم کردم اینور به یه سمت دیگه بخابم دیدم خوابم نمی‌بره دوباره به همون حالت اول برگشتم که دیدم نور محافظ نیست دقت کردم دیدم فلاسک جلوی نوره محافظه و نور بهم نمیخوره 

در حالی که قسم میخورم فلاسک اونجا نبود و اصلا اون سمت دیگه ی میز تلویزیون بود و کسی هم نبود که بخاد بزاره اونجا 

بعد فرداش

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

میخاستم بره مدرسه با اینکه هی اتفاق دیشب برام مرور میشد 

رفتم کتابامو بردارم مطمئنم صد در صد کتاب و دفتر ریاضیم گذاشتم تو کیفم 

و حتی جا به جاشونم‌ کردم یعنی از زیپ کوچیکه برداشتم گذاشتم تو زیپ بزرگه که تو کوچیکه خوراکی بعدا بزارم 

یعنی قشنگ یادمه 

پام درد می‌کنه ، زود بگو

خونسردم وقتی دعوام کنی ، خونگرمم وقتی دوستمی ، جوک دوست دارم ، اینجا هم همش جوک میگم ، دلم واسه کارای بدم شکسته ، کاش برخوردم با کارام از رو احساس بود نه عقل 💔 مدارج عالی رو در دانشگاه عالی کسب کردم. با پسری که عاشق چشماش شدم،ازدواج کردم❤️ از شب عقد تا الان فقط گریه کردم 💔 داره میگذره ، ولی سخت میگذره💔 الهی شکر ❤️

وسط هفته ی گذشته، سر خاک کسی بودم. داشتم باهاش صحبت میکردم.

یهو یکی اومد کنارم ایستاد.

حدود پنج قدم فاصله داشت.

برگشتم سمتش، هیچ کس نبود. نه درختی،نه گلی، نه گربه ای، هیچییییی هنو برام سواله که چی بود😕

میخاستم بره مدرسه با اینکه هی اتفاق دیشب برام مرور میشد  رفتم کتابامو بردارم مطمئنم صد در صد ک ...

رفتم مدرسه زنگ دوم ریاضی داشتیم دیدم نه دفتر ریاضیم هست نه کتاب ریاضیم

کرک و پیام یعنی ریخت قشنگ هی صبح و مرور میکردم که گذاشتم تو کیفم یعنی فکر میکردم شاید همکلاسی هام برداشتن

از همه پرسیدم گفتن نه ما دست نزدیم‌


اومدم خونه دیدم کتاب و دفتر ریاضیم زمینه 

رفتم مدرسه زنگ دوم ریاضی داشتیم دیدم نه دفتر ریاضیم هست نه کتاب ریاضیم کرک و پیام یعنی ریخت قشنگ هی ...

اوخی ، ایشون تازه وارده ، ولی خوب وارده چی بگه 🤣🤣🤣🤣🤣

خونسردم وقتی دعوام کنی ، خونگرمم وقتی دوستمی ، جوک دوست دارم ، اینجا هم همش جوک میگم ، دلم واسه کارای بدم شکسته ، کاش برخوردم با کارام از رو احساس بود نه عقل 💔 مدارج عالی رو در دانشگاه عالی کسب کردم. با پسری که عاشق چشماش شدم،ازدواج کردم❤️ از شب عقد تا الان فقط گریه کردم 💔 داره میگذره ، ولی سخت میگذره💔 الهی شکر ❤️
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز