2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

الکی؟

بخدا رفتم خونشون هی میگفت جن عاشق دارم  میگفتم گوه نخور 

جلو روم رفیقم بلند کرد زد زمین و صدای بدی داد😂😌

^===خوشبختی چون سرابی دور دست .‌.و دل دریغ؛از نوری در این سیاهی ....این بغض سنگین -__- این خستگی مفرط ---این حس تهی ؛؛ همه و همه ؛ داستانی ست  که هرگز به پایان نمیرسد ===^

خونه مامانبزرگم تینا کنار مامانبزرگم خوابیده بودم زمستون بود

قلت خورده بودم افتاده بودم اون پایین و پتو روم نبود

مامانبزرگم اومد منو بلند کرد گذاشت سر جام و بهم گفت(روله ارا گَن خفی) ،دخترم چرا بد میخوابی

و پتو رو کشید روم و رفت بیرون،فک کردم میخواد بره دسشویی رومو کردم اون سمتی ک مادربزرگم خوابیده بود دیدم مادربزرگم خوابه😨

ولی حرفو باور کردن چون خودشون میدونستن ی چیزایی هست

خونه یکی مهمون بودیم شبش لامپارو خاموش کردیم بخوابیم از تو هالشون ی گربه سیاه رنگ مات اومد تو اتاقشون از بالا سر من رد شد، بالاسر مادرم چادر مشکی بود همونجا محو شد، مامانمو بیدار کرد گفتن توهم زدی بخواب🙊🙊

#نه_ذات_دار_خطا_میکند_نه_بی_ذات_وفا.

من یه روز رفته بودم خونه دخترخالم .بعد چون تابستونای خوزستان گرمه معمولا مردم تا دیر وقت بیرونن .من خواب و  بیدار بودم احساس کردم یه مرد کریح با موهای سفید نزدیکم شد میخواست لمسم کنه هر کاری کردم نتونستم تکون بخورم داشتم فقط داشتم تو ذهنم بسم الله میگفتم ولی نشد خداسرشاهده تا الله اکبر گفت انگار نفسم برگشت خیلی ترسناک بود خیلی 

سلام .با توام دوست من ‌.قوی باش .

یه بار خیلی کوچیک بودم رفته بودم حیاط یه پرنده خیلی بزرگ رو بالا پشت بوم دیدم اندازه عقاب بود ولی خیلی زشت 

امام علی (ع): در شگفتم از بخیل، بـــه ســــوی فـــقـــری مــیشــتــابــد كـــه از آن مــیگــریزد.و سرمایه ای را از دست میدهد كه برای آن تلاش میكند. در دنیـا چون تهیدسـتان زندگی می  كند، اما در آخـرت چون سرمایه داران محـاكمه میشود در شگفتم از متکبری كه دیـروز نطفه ای بی ارزش وفـردا مرداری گندیده خواهـد بـود و در شگفتم از آن كس كه آفرینش پدیده ها را مینگرد و در وجود خدا تردید دارد! و در شگفتم از آن كس كه مردگان را میبیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پیدایش دوباره را انكار میكند در حالی كه پیدایش آغازین را مینگرد، و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنی را آباد می ّ كند، اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792