اول اینو بگم ک طولانیش نمیکنم و درمورد عاشقیمون یا چیزی نمیگم
اما اینو بگم بهترین پسری بود ک تو عمرم دیدم با همه فرق داشت با همه
یه چیز ناب...
مشکلش اعتیاد بود...
ک بخاطر یه مشکلی درگیرش شده بود اما اصلا تو زندگیه عادیش تاثیر نمیزاشت
.
خودش دوس داشت بزارع کنار
برا همین با باباش توافق میکنن ۷ روز بره کمپ
ب من میگ بابا داره منو میبره و چندین تا پیم داد ک حواست ب خودت باشه و...
خلاصه اصن نفهمیدم کجا میرع ن آدرس ن هیچی
.
خلاصه میگذره و امروز ۴۶ روزه نیس
من دیروز بعد تلاش های فراوون فهمیدم باباش باهاش سر مسئله ای لج کرده و میخواد ۳ سال نگهش داره
عمرش رو هدر بده
باباش شبیه روانیاست اون یکی داداشش رو برده ۱ ساله دارتش
ممنون میشم برا آزادیش صلوات بفرسین
واقعا چقد یه پدر میتونه بی رحم باشه
مادر هم ندارع 😔