سلام دوستان میشه داستانشو بشنوید بی نصیحت و سرزنش!
من یکی با اصرار وارد زندگیم شد منی که تصور نمیکردم یروز بتونم دوسش داشته باشم با بدترین وجه ممکن پسم زد به بهانه راه دور اولش، بعد سردی بی محلی بعد خیانت شدید و شکستن غرورم و سین نکردن پیام بی احترامی و خودشیفتگی
با اینکه میدونست تازه بعد سالها زندگی سخت از زمین بلند شدم قسم و قران خورد آسیب نزنه و وابسته نکنه اما کرد
من اون موقع عزت نفس و عقل الان و نداشتم متاسفانه و متاسفانه برا رفتنش خیلی واکنش خواهش و ناراحتی نشون دادم اونم بشدت ممکن بی احترام و بی حرمتی و ..
بعد یک سال و نیم فقط یبار برگشت اونم پیام به بهانه آموزش قهوه و .. تو تل فرستاد آخه من یه عکسی گذاشتم که واسه دل خودم بود اما یادمه قبلا دوسش داشت انگار دیده بود پیام داد. من سین کردم جوابش ندادم بعدم پروف های پیشرفت و شاد و دیدم واکنش نشون نمیده بعد یمدت هم بلاک و تل و حذف کردم اون موقع دیدم جز سیو های تلشم