2777
2789

من از بچگی رابطه خوبی با مامانم نداشتم و هیچوقت نظراتمون مثل هم نبود دلیلشم این بود که مامانم مذهبی و سخت گیره 

 ولی چند تا خواهر دارم که از همه بیشتر دوسشون دارم و خیلی بهشون وابسته ام.مامانم از بچگی با رفتارای اشتباهش باعث میشد رابطمون بدتر بشه چون خیلی کم پیش میومد باهام با ملایمت رفتار کنه تو نوجوونیم اینقد دعوا میکردیم که ازش متنفر شده بودم و اون با توجه به اخلاقای خاص همه تو نوجوونی بازم حاضر نشد توی یکی از خواسته های من کوتاه بیاد ..خلاصه هیچوقت انتظار درک شدن از طرف مامانم رو نداشتم 

ولی خواهر بزرگ‌ترم ( فقط سه سال باهم تفاوت سنی داریم) که همیشه دوست داشتم به هم نزدیک باشیم شده ورژن دوم مامانم ،واقعا خسته شدم از کاراش 

من خیلی دوسش دارم و جدیدا ازدواج کرده و چون شوهرش مشکل داره و زندگی سختی رو میگذرونه دلم براش میسوزه 

ولی با این حال با کارا و حرفاش ناراحتم میکنه 

بعضی وقتا علنا حسودی میکنه و من نشون نمیدم که ناراحت میشم یا مثلا چند روز پیش با ذوق رفتم لباس عیدمو نشونش بدم وقتی دید کلی مسخره ام کرد و گفت خیلی بده و چون بدنت اینشکلیه اینجوری تو تنت وایساده (خودشم پوشید ولی تو تن اونم مشکل داشت )یا وقتی تو مهمونیا کمک میدم به مامانم هر دفعه تعجب میکنه میگه مگه توام کمک میکنی ! الانم دیدم لباسی که چند وقت پیش خریده بودم و گذاشته بودم برای روزای مهم بپوشم و پوشیده و خرابش کرده 

تیکه میپرونه که چرا آشپزی بلد نیستی،گوشی جدید خریده بودم و حسودی میکرد جای اینکه خوشحال باشه هرچی که انتخاب میکنمو مسخره میکنه میگه سلیقه ات خیلی داغونه ،استوری میزارم از خودم کلی از دوستام ازم تعریف میکنن و اون همچنان مسخره میکنه یا میگه چقد خودتو تغییر میدی واسه یه استوری

اینا چیزای جزئی ان که شاید فکر کنید زیاد مهم نباشه ولی چون زیاد اتفاق میفته خیلی ناراحتم میکنه 

رفتارای خوبم داره نمیشه گفت تمام مدت اذیتم میکنه ولی کم پیش میاد خوب باشه.مامانمم همیشه اینارو میبینه و به روی خودش نمیاره ولی کافیه من چیزی بگم درمورد خواهرم ..قضاوتم میکنه که چرا خواهرتو دوست نداری 

به نظرتون باید چیکار کنم💔 

تحمل نمیکنم کات میکنم الان ۶ماهه ریخت بابامو ندیدم چون بخاطر نامادریم حالمو بد میکردگذاشتمش کنار

امروز ۲شهریور۱۴۰۳ ساعت ۱۶و۳۰دقیقه اولین لگدزدنای نی نیمو فهمیدم الهی قربونش برم دخترنازم نفس مامان  خدایا مسافرکوچولوموسپردم بخودت بسلامت ب مابرسون  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تحمل نکردم نامزدم  بود کات کردم یعنی جدا شدم

(دایی)رفیقم ، همدمم، هَمه کَس و کارم ،دار و ندارم چطوری دلت اومد منو تنها بزاری و بری پیش خدا ، ای دایی نامرد و بی وفا بدون من کجا رفتی ...دایی بعد تو کیو بغل کنم، کنار گردنش رو ببوسم ، از سر و کولش آویزون بشم انقدر حرف بزنم براش که سرش درد بگیره ، با کی فیلم ببینم ، خونه کی برم خوش بگذره که دیگه دلم نخاد بیام ،با کی شهربازی برم وقتی بریم تونل وحشت از ترس سفت بغلش کنم ، با کی برم بیرون ، با کی؟؟؟ کی رو داشتم بجز تو ، تو تمام دلخوشیم داخل این زندگی بودی🖤عزیزترینم من قولی که بهت دادم رو یادمه قسم میخورم دکتر میشم و به قولم عمل میکنم .... دیدار به قیامت.....

بهترین راه کار اینکه خیلی بقیه رو تو جزییات کارهات قرار ندی که بخوان نظری بدن، چون تو اون خونه هستی مجبوری مدام باهاشون روبرو بشی، اصلا چرا باید خواهرت استوری شما رو ببینه تو اون قسمتی بذار که مثلا این افراد استوری شما رو نبینن، اینو مثال زدم چون خودتون گفتین

⁦⁩⁦
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792