سلام دوستان من خونه مامانم هستم میخوام از شوهرم جدا بشم از طرفی هیچ کس نمیاد برگه اعسار از هزینه دادرسی رو امضا کنه برام میگن تو روحرفت نمیمونی میری خونه از طرفی همش بهم میگن تصمیم قاطع بگیر ازون ورم شوهرم وقتی میبینه با منت کشی بر نمیگردم داد و بیداد میکنه مامانم به جای این که حامی من باشه میگه دو ماه دارم خرج تو بچه ت رو میدم این به جای دستت درد نکنه هست ساکت رو ببند برو خونه با من قهر میکنه حرف نمیزنه ولی خدا شاهده تو این مدت در حد توانم برای خونه خرج کردم اما به حساب نمیاره حرفم بزنم میگه باشه چقدر خرج کردی بهت میدم از خونه من برو بیرون
من نمیدونم شما خونه همسرت چه شرایطی داشتی ولی به عنوان یه زن متاهل بچه دار اینو میدونم هیچ جا خونه خود آدم نمیشه و دختری که شوهر کرد رفت هرگز برگشتش به خونه پدرش مثل زمان دختریش نمیشه و متاسفانه همه مثل یه مهمون یا موجود اضافه نگاه میکنن به آدم و خدانکنه بچه عزیزه مامانتم نباشی دیگه بدتر،اگر یک درصد شوهرت امکان سازش داره فرصت بده اگر نه که باید یا مستقل بشی جدا بشی یا زخم زبون بشنوی،من همه جور مشکلی تو زندگیم داشتم بارها به جدایی فکر کردم ولی هرگز به برگشت به خونه بابام فکر نکردم چون اصلا نمیتونم تصور کنم منی که روزی صاحب خونه زندگی مستقل بودم حالا بخوام تیکه بشنوم،شماهم به همه اینا فکر کن بعد تصمیم درست بگیر،ببخشید طولانی شد
من نمیدونم شما خونه همسرت چه شرایطی داشتی ولی به عنوان یه زن متاهل بچه دار اینو میدونم هیچ جا خونه خ ...
منم از اول قصد نداشتم بیام خونه مامانم میخواستم خونه خودم بمونم خیلی ها رو دیدم تا لحظه آخر خونه شوهرشون موندن اما شوهرم خیلی عصبی شد هرگز روم دست بلند نکرده بود روم دست بلند کرد ترسیدم اومدم اینجا ولی کاش این کار و نمیکردم
منم از اول قصد نداشتم بیام خونه مامانم میخواستم خونه خودم بمونم خیلی ها رو دیدم تا لحظه آخر خونه شوه ...
متوجهم درکت میکنم بارها تو شرایط شما بودم ولی خراهرانه میگم خونه خودت با تمام مشکلات خیلی بهتر از خونه پدر و مادرته،شما اگه یک ماه به عنوان مهمون بری بمونی هیچی نمیگن خوشحال میشن اما امان از روزی که بگی میخوام جدا شم اونوقت صد و هشتاد درجه رفتارشون عوض میشه،انگشت شمارن خانواده هایی که حمایت کنن،خانواده خود من اصلا مانع جدایی نمیشن دخالت نمیکنن میگن خودت تصمیم بگیر ولی خونشون بخوای بمونی سختشونه
متوجهم درکت میکنم بارها تو شرایط شما بودم ولی خراهرانه میگم خونه خودت با تمام مشکلات خیلی بهتر از خو ...
بله حق با شماست مامان من ۶۰ سالشه با دختر ۴ ساله من دهن به دهن میاد هرچی میگم بچه است این حرف ها چیه میزنی بهش میگه خونه خودمه اختیارش رو دارم به خدا از زمانی که اومدم دست به سیاه و سفید نزده همه کارا با من هست انگار نه انگار من الان تو بحران هستم و نیاز دارم تو حال خودم باشم حوصله خودمم ندارم مدامم بهم تیکه میندازه خرجم زیاد شده باهام قهره میکنه میگه برو اسم ما رو بدنام نکن