من و همسرم خیلی خیلی فرسنگ ها از هم دوریم.
اصلا حس وابستگی و یک خانواده بودن را باهاش ندارم.مادره بچشم ولی انگار مثل ربات.نمیدونم چرا.البته من حمایت و پذیرش هم ندیدم ازش شاید بی تاثیر نیست.راهکاری دارید؟
ولش
مهم نیس
خودش کارهای خودشو انجام میده مثل لباس شستن و اینا.من آشپزی میکنم.
باز این بهتر از جنگ و دعواست
از اول اينطور بودین؟ ببين در مورد هم زبون فکر رویایی نکن، مردها ام زبون های نیستن😅😅 سرگرمی مشترکی دارید، فیلم‌ببینید، پياده روی، يه کاری را دوتایی انجام بدین اول باید همدل بشید بعد هم زبون
بارها واسه خانواده اش منو ناراحت کرد.حتی یک بار چند ماه نیومد سمتم واسه اینکه جواب مادرشو دادم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
