سلام بچه ها سعی میکنم خیلی مختصر بگم چون دیگه نمیکشم بخوام توضیح بدم بعد یه عده بگن وا مگه مامان ادم اینجوری میکنه؟تو دلش چیزی نیست و اینا
مادر بنده انقدر روانیه که وقتی توی بحثش با بابام طرف بابامو گرفتم برگشت گفت عاشق باباتی؟میخوای مارو طلاق بدی خودت زنش شی؟ بعد میگه بدبخت اون منو دوستداره نمیتونی مارو جدا کنی :)))))
(مامان و بابای واقعیمن) حتی میاد بلند بلند سکسشون رو هم برام تعریف میکنه میگه دلت بسوزه
دیگه رد دادم نمیکشم روانی شدم ،یبار نمیخواستم برم مهمونی گفت میخوای نیای که با داداشت تنها باشی؟ دو دوسال ازم بزرگتره
من تا چند وقت پیش بازم دوستش داشتم ولی چند وقت پیش چیزی گفت که به معنای واقعی کلمه من افتادم رو زانو هام جدی میتونستم تونموقعه سکته کنم اخه که یه ادم تا چه حد میتونه مغزش خراب باشه
با تمام وجودش بهم اسیب روانی وارد کرده دیگه نمیتونم تحملش کنم وقتی لقب جن،،،ده بهم میده بدون دلیل منم میگم خودتی یا پا به پاش باهاش دعوا میکنم بخواد بزنه هولش میدم و مهم نبست چیزیش میشه یانه قبل همه این رفتارام اون همونجوری رفتار میکرد بچه نه ساله بودم میگفت میری بیرون بدی ؟ مثل چیییی نفرین میکنه بنظرتون نفرینش میگیره؟ من واقعا بی گناهم و هیچ کاری نکردم ولی برا اینکه دیگه اخترامشو نگهنمیدارم نگرانم خواهش کسی قبل اینکه بگه چرا احترامشو نگه نمیداری خودشو جای من نه جای اون بچگیم بزاره که اون تهمت هارو میشنیدم بعد قضااوت کنه
مرسی که خوندین:)❤