عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت / که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت / من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش / هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت به امید آبادی ایرانم...🌱🌼
به نظرم کتاب قشنگ و عجیبی بود در کل ازینا که تا تمومش نکنی نمیتونی بزاریش . در کل این که شخصیت اصلی تو هاله ابهام بود هم قشنگ ترش میکرد هم اعصاب خورد کن بود.یکم در هم برهمم بود مثلا من تا اواسط کتاب نمیدونستم نقش اصلی الان پسره یا دختر😂 کتاب مخصوصا نیمه اول توجه داشت به رابطه دوستانه و آشنا شدن نقش اصلی با دوستاش بود که هر سه نفرشون بیمار بودن.یکی یدونه ریه نداشت یکی ستون فقراتش مشکل داشت و یکی قلبش درست کار نمیکرد و همین باعث شده بود اینا تو بیمارستان رابطه خیلی نزدیکی رو با هم تجربه کنن و بهترین دوست هم بشن . ولی اصل ماجرا بر میگرده به موقعی که دختر تازه واردی میاد به بیمارستانشون