جلو عشقم ازه
یه دوست داشتم به شدت حسودی میکرد بهم.
بیرون میرفتیم دوست داشت اون مرکز توجه ها باشه
جلوی کراشم بهم گفت وای چه عجیب یکی ام تورو پسندید 😐
درحالی که حتی داداش خودشم منو دوست داشت !!!🤣
انقدر خجالت کشیدم پیش پسره.
آره فامیل بود پایین مانتوم و خواهرش خورشتی کرد لباس داد بپوشم تو هیکلم زار میزد
اونم دوسم داشت می خواست باهام صحبت کنه اما خجالتی بودم
ی روزی سرما خورده بودم دماغم پوست پوستی زشتتت لباسای داغون همون روز منو دید ..ناپدید شد
با مامانم سوار ماشینش شدیم نگه داشت مامانم پیاده شد یه کار داشت من میخواستم برم دنبالش یهو مامانم با حالت ضایعی گفت تو کجا میایی بعد من با خجالت دوباره نشستم😂😂اونم ریز ریز خندید😭😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
