شوهر من شوهر خوبیه برای اینکه درس بخونم و کار کنم و پیشرفت کنم همه کار کرده تا حالا ولی وقتی توی جمعی باشیم من تنها ترین آدم رو زمینک اصلا بود نبودم براش مهم نیست حتی ظرف غذا یی که جلو منه تقسیم میکنه تو ظرف مهمونا یا وقتی مسافرتی جایی باشیم میره خرید و ی عالمه خوراکی برا بچه ها میخره و برا بزرگترها با احترام میزاره ولی حتی سوال از من نمیپرسه وقتی میریم بیرون من باید فقط به دستوراش گوش بدم خودش نوکر جمع میشه توقع اش از من اینه یا چون خونمون اشتراکی میره در مورد رنگ وسایل مشترک از برادر شوهر و جاریم میپرسه ولی از من نمیپرسه اینا وقتی به چشمم اومد که خانواده شوهرم هی تو روم زدن مگه مشکل دارین که این جوری برخورد میکنه
از خودش میپرسم میگه تو از خودمی مهم نیست ولی حتی موقع خرید اگه بخواد چیزی برا من یا خودش بخره اول برا خودش میخره و برا من هزار تا دلیل میاره که از نظر مالی اوکی نیست