اصلا مشکلی هم نداشتیم اتفاقا خیلی روابطمون باهم خوبه
ولی از وقتی رفته دیگه نمیاد پیشمون
منم خودم پامیشم میرم خونشون بعضی وقتا ولی انگاری یچیزی میلنگه
یعنی شوهرش زورش کرده؟؟
یا گفته رفت و امد نکن اخه خیلی تعصبیه
خیلی دلم براش تنگ شده
نمیدونم چیکار کنم
به سرم زده زنگ بزنم شوهرش بگم این چه وضعشه
چن وقته؟ بزارین خودش با مشکلش کنار بیاد یا حل میشع یا نمیشع. اخر. سر شما مقصر نشین خدای نکرده
تازه عروسه دیگه ولش کن کم کم اوکی میشه
ب شوهرش چیزی نگو ک تنش ایجاد میشه
شاید خواهرت درگیر زندگیه
از خود خاهرت بپرس که چرا نمیایی از این حرفا اگه چیزی گفت از زیر زبونش بکش بیرون
بجای اینکه به شوهرش زنگ بزنی و اختلاف درست کنی از خودش بپرس خواهر عزیزم چه مرگته
از خواهرت بپرس نگفت هم زیاد زورش نکن دلش میسوزه
چند وفته نیومده؟
یکی میگفت خواهرم نمیاد خونمون
فکر می‌کرد شوهرش نمیذاره یا هروقت هم میخواستن برن میگفت نه فعلا شوهرم از سر کار میاد و خلاصه بهانه روی بهانه
چندوقت پیش مشکلی پیش اومده بود شوهرش زنگ زده بود با خانواده اینها صحبت کنه حرفش پیش اومده بود گفته بود دخترتون میگه من از خانواده ام متنفرم
خلاصه اینها هم دیگه نمیرن و زنگ نمیزنن
هرچند این چندوقته ارتباط یک طرفه بود از طرف اینها که اون هم داره به صفر میرسه
شما به خودت نگیر حرف منو
ولی بذارید خودشون بگن بعدا. حتی اگه شوهرشم تعصبی باشه که نمیاد به شما بگه. مخصوصا الان اول ازدواج
