تازه رفتم ۳ماه قبل حاملگی مث دوتا رفیق باهم خوش بودیم خودش ۳سال اصرار کرد بچه بیاریم تا من راضی شدم الان همش ازم دوری میکنه همش اعصاب نداره حوصله نداره یکسره بحثمون میشه بعدم میگه منم مث تو هورمونام بهم ریخته الانم بخدا دیگه اشکام بندنمیاد توماشین دعوامون شد منو دم خونه پیاده کرد رفت خستم احساس پژمردگی دارم اصلا باهم نمیسازیم
فشار جنسی روشه شاید
شایدم داره حسادت میکنه
چرا بعضی وقتا حاملگی همه چیزو بدتر میکنه در حالی ک تو اون شرایط بیشتر از هر موقعی ب ارامش نیازه
حاملگی خررراست....من الان هفته ۲۳ هستم.هنوز همونجوری دل نازک و شکنندم
فکر نکنم به بچه ربطی داشته باشه !!!!!!
عزیزم درکت میکنم اما باصحبت کردن همه مشکلات حل میشه شما دارین پدرومادرمیشین باید خیلی عاقل تررفتار کنین دراینده اون بچه ارامش میخاد الانم تودلیت متوجه میشه ناراحت میشه خودتم ک غصه میخوری نی نیتم ناراحت میشه بشین باهمسرت درکمال ارامش صحبت کنین باهم مشکلاتتونو حل کنین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
