من مادرشوهرمو دوست دارم خانم مهمونواز و مهربونیه، ففط چند تا رفتارش ناراحتم میکنه و نمیدونم چطوری بهش بگم تا آزرده نشه. اول اینکه هر جا میره برای دخترش و جاریم سوغاتی میاره مثلا سوهان و باقلوا ... اما به ما نمیده ،مثلا خونه شون که میریم میگه عه من رفته بودم قم اینو اوردم شمام بخورید. البته میگم ما بچه نداریم شاید واسه اونه.و اینکه من توی این شهر غریبه م و بجز خانواده شوهرم کسیو ندارم.
اینکه من از کجا متوجه میشم فرق میزاره چون پسر جاریم همه چیو میاد میگه که عزیز برامون از اینا اورد .....
اولش من فک کردم کم سوغاتی خریده به همه یه جعبه نمیرسه . اتفاقی بهم گفت برم از یخچال بیرونش یه چیزی بیارم دیدم یه عالمه سوغاتی اونجا هست. شوکه شدم و از خودم میپرسم مگه من چیکار کردم به جز احترام و دلسوزی براش.
من هر وقت میرفتم جایی براشون سوغاتی میارم ، شوهرم همیشه میوه و شیرینی میگیره میبره....
دوم اینکه هر وقت غذا از خونه شون بهم میدن ببرم وقتی ظرفاشونو تمیز مبشورم و پس میدم ، جلوی خودم میزاره ظرفشویی دوباره بشوره. در صورتی که ظرفایی که پسر جاریم با دست کثیفش میاره رو مستقیما میزاره داخل جا ظرفی. بارها تکرار شده این موضوع، یه بار بهش گفتم من ظرفا رو تمیز میشورما. برق میندازم. گفت اخه داخل نایلون میزاری شاید نایلونش کثیف باشه، احساس میکنم یه جور توهینه.مثلا میخواد بگه تو کثیفی.در صورتی که بارها دیدم قاشق و ظرفاش خوب شسته نشده داخل سفره گذاشته.
من چه رفتاری بکنم که بهش بگم ناراحت میشم.ولی محترمانه و شوخ طبعانه باشه؟
اینم بگم که ، شوهرم از همه ی بچه هاش بیشتر بهشون میرسه البته خودشون همیشه اینو میگن .