ساعت ۱۲ اون خواب بودمنم اینجا و اینستا میچرخیدم بعد یهو برگشت چشاشو باز کرد غر زد منم گفتم بذارخاموش کنم آخه حساسه بعد یهوووو گفت چی شد چرا بستی برنامه هاتو چی داشتی چیکارمیکردییی گوشیمو گرفت 😳
خلاصه صبح میخواست با خودش ببره گوشیمو سوالای عجیب میپرسید چرا آیدی اینستاتو عوض کردی چرا رمز گوشیتو عوض کردی و.... کلافه شدمم یکم دعوا کردم که گوشیمو ببری دیگه کاریت ندارم اسمم نیار و..ولی بعدش زنگ زدم یکم مهربون حرف زدم خیالشو راحت کنم
اولین بارش بود تو این چندسال ندیده بودم حتی نگاه گوشیم بندازه
بنظرتون چرا و عکس العملم چی باشه بچه ها الکی شک کرده