مردها بعد از به دنیا آمدن نوزاد و تجربه حس زیبای پدر شدن وظیفه سنگین دیگری به سایر وظایفشون اضافه می شود و آن هم همکاری با خانم خانه در امور خانه داری و بچه داری است. بسیاری از آقایان این مسئله را به خوبی درک می کنند و در این زمینه همکاری خوبی با خانم خود دارند. همسر شما در این خصوص چگونه بود. با ما به اشتراک بگذارید.
همسرمن تا 40 روز خیلی کمک حال و منو بچه بود هم واسه پوشک عوض کردن ، حمام بردن و ناخن گرفتن رو تین انجام می داد از این لحاظ خیالم راحت بوداما بعدش کم کم خودم هم انجام می دادم ...
همسر منم تو این سیزده ماه بر خلاف تصوری که ازش داشتم خیلی خیلی حمایتم کرده خودش میگه لذت میبرم کارای پسرمون انجام میدم
همسر من مشغله کاری بالایی داشت . طبعا کمک چندانی ازش برنمیومد. اما همین که صبور بود ، توقعات نابجا نداشت و بی نظمیهای من رو که ناشی از خستگی و بچه داری بود تحمل میکرد برام بزرگترین حمایت بود.
همسر من وقتایی که خیلی از بچه داری خسته میشم یا میخوام غذا درست کنم یا هر کار دیگه ای، دخترمو نگه میداره تا من کارامو انجام بدم، خدایی خیلی هم صبوره، تو اون همه شب بیداری و گریه های چهار ماه اول تولد دخترم اصلا بداخلاق نکرد و برعکس از خواب بیدار میشد نگهش میداشت
همسرم کم و بیش کمک حاله ولى زود از بچه دارى خسته میشه و صدام میزنه ولى عاشق دخترمونه باهاش بازى میکنه بیرون میبرتش ولى کاراى دیگه رو انجام نمیده
همسر من تو خونه زیاد کمک نمیکنه حوصله نگه داشتن دخترمم نداره مگه اینکه خیلی سرم شلوغ باشه با عصبانیت ازش بخوام بچه بغل میکنه.ولی وقتی بیرون میرم چه یک ساعت چه یک روز کامل همش همسرم بغلش میکنه و همه کاراشم خودش میکنه خلاصه که خیلی ازش راضی ام.
همسرم عاشق غدا دادن به بچه فود و کلی سبک و متد تو زمینه های خواباندن پوشک کردن و غذا دادن اختراع کرده بود آخه من دانشجو بودم و ساعت هایی او مامان بچه می شد در کل نسبت به باباهای دیگه همکاریش عالی بود خدا برا منو پسرم حفظش کنه
شوهر من هر وقت خستم دخترم رو میدم دستش میرم میخوابم چون شیر خشک میخوره راحتم.گاهی تا هفت هشت ساعت میخوابم با خیال راحت. پوشکش رو عوض میکنه شیر بهش میده بازی میکنه باهاش.فقط نمیتونه بشورش. خیلی کمکم میکنه.هر وقت هم خسته باشم غذا درست نمیکنم.گاهی که خیلی کار دارم غذا هم درست میکنم میگه نمیخواد بابا یه حاضری میخوریم.واقعا خدا خیرش بده خیلی مهربونه.
همسرمن قبلا خیلی کمک حالم بود اما تو این چهار ماهه بکل تغییر کرده اصلا کمک نمیکنه تازه ایرادم میگیره و میگه پس از صبح چکار میکردی و بخاطر اینکه بحث پیش نیاد تند تند همه کارارو میکنم و غذامو حاضر میکنم ولی دخترمونو نگه میداره اما هی میگه بیا بگیرش بیا دیگه کلا این چهار ماه از لحاظ روحی و جسمی تحلیل رفتم
همسر من هم تو زمان بارداری و هم بهد به دنیا اومدن دخترمون خیلی کمکم کرد. تو کارهای خونه.حمام کردن دخترمون.تهیه غذا و خیلی کارهای دیگه. واقعا ازش ممنونم
خوشبحال اونایی که همسرشون کمک حالشونه همسر من که اصلا کمک نمیکنه از دستش عصبانیم نه نگه اش میداره نه غذا میده وقتی میخوام غذا درست کنم باید بیارم تو اشپزخونه اقا رو مبل میشینه موبایل دست میگیره اه
همسر من روزهای اول میخواست پا به پای من بیدار باشه که از شب سوم نذاشتم تا بتونه راحت بره سر کار. تا آخر بیست ماهگی دخترم که شیر میخورد برا صبحانه بیدارم نمیکرد و تو تربیتش خیلی با من هماهنگه
همسرم تو بچه اولم زیاد همکاری نمیکرد. به نظرش بچه داری زیادم سخت نبود. ولی حالا که بچه دوممون بدنیا اومده خیلی کمک میکنه. هروقتی از شب بیدارش کنم بیدار میشه نگه میداره بچه رو. کلا دیگه صبحا بیدارم نمیکنه، بعضی وقتا که نرسم غذا درست کنم خودش درست میکنه یا حاضری میخوریم. روزای تعطیل هم که کلا در اختیار مائه. خدا حفظش کنه واسمون.
همسر من همیشه کار داره خیلی کم تو خونه پیدا میشه وقتی ام میاد یکم با بچه بازی میکنه ولی از بس خستس زود خوابش میبره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
