چشم بازار و در اوردم با این شوهری که انتخاب کردم 🙃
اول زندگی کل طلا هام رو گرفت گفت سرمایه گذاری کنم وضعمون خوب بشه، از پدرم هم کلی قرض کرد
اون سرمایه گذاری کلاهبرداری از اب در اومد و کل پولمون رفت. یه ذره هم به روش نیاوردم که شرمنده بشه
هیچی برای خودم نخواستم دستش تنگ بود 💔
حالا الان پول دستش اومده صد تومن ازش پول بخوام باید کلی التماس کنم
(خودم آنلاین شاپ زدم ولی فروش ندارم)
قرض از پدرش ۳٠ تومن و پدر من ۶٠ تومن داره. میگم مال بابای من دو برابر بابای توعه چندین ماهه قرض کردی، اول نصف مال اونو بده
میگه نه من تفاوت قائل نمیشم. مال بابای خودمو هم میدم در حالی که پدرش موتور خودمون رو فروخته بود تا پول بهمون قرض بده
میگه من هرکاری دلم میخواد میکنم به تو ربطی نداره
عین گربه اس، کثافت اخر این همه خوبی کردم بهش هم خودم هم خانواده ام
بازم اینجوری 💔💔
الان هم باهام قهره عنتر، دارم از دستش دق میکنم
تروخدا بگید چه کنم؟
ای خدااااا😭😭😭