من دارم برای صدمین بار دلنوازان میبینم نهار گذاشتمخونه رو مرتب کردم بنزین زدن خریدهای مادرمو انجام دادم هنوز باید ظرف بشورم و سالاد درست کنم عصر هم درسهای پسرمو باهاش کار کنم ابن هفته هر روز آزمون داره سرویس شدن حسابی
باید بپذیرم که تو افسردگی غرق شدم منی که از ۶صبح بیدار میشدم حالا ساعت۱۱چش باز میکنم و الان ی اب ب صورتم زدم و دارم اولین چای روزم رو میخورم در صورتی ک همه نصف روزشون رو زندگی کردن من😐😐😐😐😐😐هیچ
لطفا اگه مایل بودین بابامو یه صلوات مهمون کنید.ممنون.