من همیشه در مواجهه با ادما وقتی ازم نظر میخوام بیشتر سعی میکنم انصاف رو رعایت کنم نه ضد زن هستم نه فمنیست
این دوستم ازم پرسید
فامیلای شوهرش ادمای بدی نیستن ولی خیلی دوس دارم عروسا براشون چاپلوسی کنن واگه عروسی این طور نباشه مثل دوست من باهاش سرد برخورد میکنن خونش نمیان و وقتی ایشون بره دور هم میشینن و این دوستم رو تنها میزارن پذیرایی میکنن فقد همصحبت نمیشن قبلا دوسش داشتن ولی ی سری اختلافایی که با پسر خودشون داشتن این دوستم رو هم قاطی کردن دوستم شهر دوری از خانوادشه و اکثر تنهاست شوهرش هم زیاد انسان فوق العاده شریفی هست و اصلا اسراری برای بردن دوستم به خونه مادرشوهر نداره حالا سوال دوستم اینه بنظر من خودش بره و بیاد و یواش یواش یخ های بینشون اب بشه یا نه
شوهرش اگه این خانم سال تا سال پاشو خونه مادرشوهر نزاره اصلا گلگی یا تلافی نمیکنه و مجبور نیست بره فقد برای فرار از تنهایی میره
بنظرتون من بهش چی بگم ؟چون گفت هر چی تو بگی نمیخوام خدای نکرده مدیونش بشم
اگه تو تاپیک کسی توهین نکنه میدم خودش بخونه
ممنون